روزنامه شرق :رمانتیک فکر نکنیم، قرار نیست انتخاب بایدن برای ما معجزه کند

رئیس‌جمهوری ایالات متحده در ساختار کلی سیاسی آن کشور مسئولیت حفظ منافع کشور متبوع خود را دارد و هیچ تعهدی برای حل مشکلات داخلی سایر کشورها برای خود متصور نیست.

به گزارش تازه‌نیوز و به نقل از شرق، درست در زمانی که بیشتر ناظران سرگرم تحلیل نحوه اطلاع‌رسانی چگونگی عملیات ترور اسامه بن لادن و ابوبکر بغدادی از سوی دو رئیس‌جمهور ایالات متحده بودند و در میان واژه‌ها و ادبیات استفاده‌شده از سوی اوباما و ترامپ در پی اثبات تفاوتشان و شخصیت متفاوت دو رئیس‌جمهور می‌گشتند، مهم‌ترین اصلی که فراموش شده بود، اصالت اتفاق بود؛ عملیات ترور.

جدا از محکومیت تندروی و رفتارهای بنیادگرایانه رهبران گروه‌های تروریستی، اتخاذ یک تصمیم واحد در قبال یک امر (تهدید امنیت ملی آمریکا) از سوی هر دو طیف سیاسی مبین وحدت رویه در این چارچوب بود. این امر قطعا تعمیم‌پذیر به سایر موارد هم هست.تفاوت صرفا در نحوه ارائه و کاربرد کلمات است.

این روزها هرچه به موعد انتخابات رئیس‌جمهوری آمریکا نزدیک‌تر می‌شویم، تنور این کارزار انتخاباتی نه‌تنها در ایالت متحده بلکه در ایران هم گرم‌تر می‌شود، تاجایی‌که برخی تحلیلگران و نخبگان در ساعات نخستین بامداد بادقت و هیجان به تماشای مناظره دو نامزد ریاست‌جمهوری آمریکا مشغول می‌شوند و چنان از اثرات این انتخابات در شرایط آتی کشور صحبت می‌کنند که گویی سکان هدایت و اداره کشور در دستان رئیس‌جمهوری آینده آمریکا قرار خواهد گرفت.

مسئله مهم‌تر در اینجا شرطی‌کردن یا شرطی‌شدن دوباره جامعه است. ایجاد انتظارات معجزه‌وار، سابق بر این در ماجرای برجام ضربات سنگینی به بخش اقتصادی کشور وارد کرده است. آنچه مسلم است اگر فرض را بر مطلوب برخی جریان‌ها یا افراد، مبتنی بر انتخاب بایدن قرار دهیم، باید این پرسش اساسی را یادآور شویم که طبق کدام محاسبه و تضمین باید این‌قدر خوش‌بینانه به حل مشکلات امیدوار باشیم. مگر نه آنکه مشاوران بایدن صراحتا از پیش‌شرط‌هایی مانند حضور ایران در منطقه و به‌ویژه سوریه و توسعه تسلیحاتی – موشکی به‌عنوان اصلی مهم و تغییرناپذیر در مذاکره صحبت کرده‌اند و دقیقا هر دو موضوع جزء خطوط قرمز غیرقابل مذاکره از سوی مقام معظم رهبری اعلام‌شده است.

چرا به این قسمت ماجرا نگاه نکنیم که اگر با دولت دموکرات نتوانیم به نقطه‌ای از تفاهم برای معاهده جامع قابل اتکا برسیم، اروپا را هم از دست می‌دهیم. انتخاب بایدن قطعا به تنش‌زدایی بین ایالات متحده و اروپا و ترمیم شکاف‌های ایجادشده از دوره ترامپ منجر خواهد شد. اجماع اروپا و ایالات متحده در صورت آمدن بایدن به‌مراتب امکان‌پذیرتر و عواقبش برای ایران خطرناک‌تر خواهد بود. بایدن نسبت به تغییر رویکرد در تقابل تجاری – سیاسی با چین وعده‌هایی را داده که اگر در این مسیر قدم بگذارد، جمهوری خلق چین را که بزرگ‌ترین شریک تجاری جمهوری اسلامی است، قطعا به خود نزدیک‌تر خواهد کرد که این نیز در نوع خود مشکلاتی را برای ایران به وجود خواهد آورد.

از سویی دیگر شکل سنتی حزب دموکرات همواره به‌دلیل مانیفست سیاسی خود نسبت به مسائل حقوق بشری حساسیت و موضع‌گیری داشته و سابق بر این نیز در همین حوزه مناقشاتی جدی با ایران داشته است. پس بعید نیست بهانه‌های حقوق‌بشری هم در صورت انتخاب بایدن به مناقشه بین ایران و آمریکا، جدی‌تر از دوره ترامپ اضافه شود. شاید حضور بایدن در کوتاه‌مدت و تنها به علت اثرات روانی ناشی از رفتن ترامپ تأثیر سطحی و گذرا در بخشی شاخص‌های اقتصادی بگذارد اما به محض جدی‌شدن موضوع مذاکره و رسیدن به شرایط آچمز، سرخوردگی و سقوطی به‌مراتب بدتر از دوره ترامپ شکل می‌گیرد. همچنین باید در نظر داشت که دولت روحانی و تیم دیپلماسی ظریف هم تا مردادماه آینده بیشتر میهمان پاستور نیستند و آنچه از شواهد و قرائن پیداست مستأجر آینده دولت به احتمال قریب‌به‌یقین نگاهی متفاوت به موضوعات بین‌المللی خواهد داشت.

اگر کمی از رمانتیسیسم بکاهیم و به محاسبه‌گری بیفزاییم، شاید راحت‌تر بپذیریم که رئیس‌جمهوری ایالات متحده در ساختار کلی سیاسی آن کشور مسئولیت حفظ منافع کشور متبوع خود را دارد و هیچ تعهدی برای حل مشکلات داخلی سایر کشورها برای خود متصور نیست. این رویکرد در اظهارنظر پوتین در سخنرانی اخیرش در تلویزیون دولتی روسیه کاملا قابل رؤیت بود که حساب صحبت‌ها و وعده‌های کارزارهای انتخاباتی را از اصل و سیاست رسمی آمریکا متفاوت می‌داند؛ چراکه در واکنش به اظهارات ضد روسی بایدن گفته بود ما به لفاظی انتخاباتی دموکرات‌ها عادت داریم و درعین‌حال نیز به امکان همکاری با بایدن خوش‌بین هستم!
نکته دیگر اینکه در دکترین سیاست خارجی آمریکا در حوزه خاورمیانه یک اصل ثابت و همیشگی به نام حفظ امنیت اسرائیل وجود دارد. وقتی ما به دو پیش‌شرط تبیین‌شده بایدن برای بازگشت به برجام، نگاه می‌کنیم (خروج از منطقه به‌ویژه سوریه و توقف توسعه موشکی)، این یعنی الصاق به همین سیاست تعیین‌شده. دموکرات‌ها به شکل سنتی بسیار به حفظ منافع اسرائیل در منطقه مؤمن بوده‌اند. اگر در این میان فکر می‌کنیم سیاست‌های حمایتی ترامپ در ارتباط با اسرائیل در این چهار سال نمود بیشتری داشته، باید گفت که اینها بیشتر تاکتیکی بوده تا استراتژیک یا به عبارتی مانند رفتار و شخصیت خود ترامپ شوآف بیشتری داشته است، همین. بر این مبنا باید گفت هیچ‌وقت در کارزارهای انتخاباتی دموکرات‌ها فردی مانند سندرز که انتقادهای اساسی به اسرائیل دارد، شانسی برای برنده‌شدن پیدا نمی‌کند. همه اینها نشان می‌دهد که سیاست‌های کلی آمریکا در منطقه با رفتن یک جمهوری‌خواه یا آمدن یک دموکرات تغییری نخواهد کرد.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.