از ترس اینکه شر راه نیافتد دست به اقدام نزدند و اجازه دادند وضعی پیش بیاید که آیندگان جز با لعن و نفرین از آن یاد نخواهند کرد.

به گزارش تازهنیوز، آنچه سگگردانی و سگهای ولگرد را تبدیل به معضل کرد ترس ساختار از تنش با طبقه بالا بود. هراسان شدند و در برابرشان عقب نشستند. ترسیدند بهانهای بدهند و چیزی شبیه به شلوغیهایی که سال ۸۸ رخ میداد تکرار شود.
به تجربه فهمیدند رسانه به خواستههای طبقه متوسط به بالا ضریب میدهد و اعتراضشان در شبکههای اجتماعی موج میسازد پس تا توانستند کناره گرفتند تا تزاحمی رخ ندهد، حتی خودشیرینی کردند به خیال اینکه جذب شوند!
مثالِ بارز از دوگانگی در رفتار با طبقه بالا و پایین، شهرداری قالیباف بود. با خشونت با دستفروشها برخورد میکرد و نیروی شبیه به پلیس - و بسیار قاطع و خشن - ساخته بود اما سگگردانی در دوره همو تبدیل به معضل در تهران شد.
چند اعتراض و هوچیگری که سلبریتیها در آنها همراه شدند کار را یکسره کرد: زمینه برای جلوگیری از ورود سگها به پارکها و اماکن عمومی و معدوم کردن گلههای ولگرد که به محیط زیست آسیبهای جبرانناپذیر میزنند از بین رفت.
آنطور که کارشناسها میگویند مهمترین علتی که یوزپلنگ را به آستانه انقراض رساند همین سگهای ولگرد بودهاند. تکثیر سگها در محیطِ زندگی یوز و گورخر و پرندگان کمیاب، هم غذای این گونهها هم خودشان را شکار گلههای ولگرد کرده.
اکثریت مردم نه دغدغه محیط زیست دارند نه اعتماد به نفس کافی برای مهار طبقه بالا. در چنین جامعهای قشری از نوکیسهگان که اگر به دلخواهشان اعتنا نشود سر و صدا و بیآبرویی راه میاندازند سرنوشت کشور را تعیین میکنند.
در بیعملی ساختار و اکثریت، یوزپلنگ ایرانی فدای سگبازها شد. از ترس اینکه شر راه نیافتد دست به اقدام نزدند و اجازه دادند وضعی پیش بیاید که آیندگان جز با لعن و نفرین از آن یاد نخواهند کرد. نمادی شد از وضع سیاسی که در آن زیستهایم.
بیشتر ببینید: