- این مطلب را از دست ندهید: پوتین به مکرون مانند رئیسی بیاحترامی کرد؟ +عکس
عباس عبدی در روزنامه اعتماد به بررسی بودجه سال آینده و تاثیر توافق برجام بر آن پرداخت.

به گزارش تازهنیوز، عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت:
ظاهرا آنقدر مسائل در کشور هست که کمتر کسی به موضوع بودجه میپردازد. انصاف این است که بودجه هر کشور را از حیث دقت، شفافیت و اعتبار، میتوان آیینه تمامنمای کشورداری دانست. جزییات فنی بودجه پیچیده است و کارشناسان امر بودجه باید نظر دهند، ولی تا آنجا که با برخی از کارشناسان خبره بودجه صحبت کردهام برخی از نکات مهم و نسبتا روشن آن را تقدیم میکنم.
۱ـ مهمترین مساله این است که بودجه خلاف آن چیزی است که مسوولان مربوط میگویند. یعنی مدعی هستند که آینده کشور را مستقل از برجام ترسیم کردهاند. این حرف اگر پذیرفته شود، باید توضیح دهند که مستقل از برجام با چه وضعی مواجه میشویم و اگر حل شود چه خواهد شد؟ واقعیت این است که عملکرد و نتایج بودجه، در حدی که در لایحه آمده است، بدون برجام یا با برجام به کلی متفاوت خواهد بود.
مهمترین اثر آن در وضعیت کسر بودجه و تاثیر مستقیم آن بر تورم است؛ تورمی که ممکن است به بالای ۴۵ درصد هم برسد. ارقام بودجه با بود یا نبود برجام معنای متفاوتی پیدا خواهند کرد. اگر برجام به نتیجه نرسد به احتمال قوی نسبت رقم کسری بودجه از سال ۱۳۶۷ نیز که حدود نیمی از کل بودجه بود بیشتر خواهد شد، چه بسا وارد جریان رشد فزاینده و غیر قابل کنترل تورمی شویم.
البته این رقم تورمی براساس ارقام لایحه بودجه پیشنهادی دولت است، در حالی که بهطور معمول مجلس این لایحه را چاق و چلهتر میکند و البته با باد کردن آن؛ یعنی از طریق تخصیص درآمدهای موهوم و افزایش هزینههای واقعی.
۲ـ نکته دوم پیشبینی رشد اقتصادی ۸ درصد است. این رقم هشت درصد هم گویی مقدس شده است و از سال ۱۳۶۸ تاکنون در همه برنامههای توسعه رقم ۸ درصد را به عنوان رشد سالانه در نظر گرفتهاند.
اگر مینوشتند، ۷ یا ۹ درصد شاید بهتر بود! در هر حال مساله مهم این است که ۵/۳ درصد از این ۸ درصد را ناشی از افزایش بهرهوری دانستهاند! اگر افزایش بهرهوری نیروی انسانی منظور باشد که بعید است محقق شود، حتی بعید است که افزایش پیدا کند، ولی اگر منظور استفاده بیشتر از ظرفیتهای خالی است، در این صورت تحقق آن مستلزم حل مشکل برجام است.
۵/۴ درصد بقیه را ناشی از افزایش سرمایهگذاری دانستهاند که هیچ چشمانداز مثبتی برای تامین چنین سرمایهای دیده نمیشود. بدون برجام که قطعا رخ نخواهد داد. پس این مهمترین ویژگی بودجه نیز به کلی وابسته به سرنوشت برجام است.
۳ـ تراز بودن بودجه یا صوری است یا واقعی. صوری به این معناست که درآمدهای ذکر شده در بودجه عموما خیالی است و فقط برای تراز شدن بودجه نوشته شده است. یک نمونه جالب آن از یک سو تخصیص فروش ۵/۴ میلیارد دلار نفت برای بخش دفاعی است.
از سوی دیگر فروش ۲/۱ میلیون بشکه نفت نیز با قیمت ۶۰ دلار پیشبینی شده است. خوب! آن ۵/۴ میلیارد دلار که روزانه حدود ۲۰۰ هزار بشکه میشود در دل این ۲/۱ میلیون است یا بیرون آن؟ اگر در دل آن است، که درآمدش دو بار در بودجه آمده است و اگر بیرون آن است، بهطور طبیعی بخش دفاعی ابتدا ظرفیت فروش خود را پر میکند و اجازه تحقق ۲/۱ میلیون بشکه صادرات را نمیدهد، مگر اینکه ظرفیت فروش ایران بیشتر از این رقم باشد.
به علاوه، سهم صندوق توسعه ملی از فروش ۵/۴ میلیارد دلار کجاست؟ یکی دیگر از موارد صوری بودن درآمدها عدم تصویب ارز ترجیحی در مجلس است که به یک باره بخش مهمی از درآمدهای ریالی مورد انتظار دولت را کم میکند.
۴ـ مالیات و افزایش شدید سهم آن در بودجه گره کور دیگر این بودجه است. مهمترین مشکل مالیاتها این است که طی یک دهه رشد اقتصادی در مجموع در جهت منفی است ولی سهم مالیات در بودجه در حال افزایش است و این یعنی افزایش فشار به مردم و، چون زیرساختهای اجرایی و فرهنگی و اعتمادی میان مردم و حکومت وجود ندارد، این ارقام مالیاتی یا محقق نمیشود، یا موجب تنش و بحران اجتماعی خواهد شد و حتی ممکن است به تولید نیز ضربه جدی بزند و برخی بنگاهها تعطیلی خود را ترجیح دهند.