تعطیلی یا مهاجرت؟ سرنوشت کسب‌وکارهای آنلاین چه می‌شود؟

چه بسیار استارتاپ‌هایی‌که آخرین ریال‌های‌شان را صرف می‌کنند، و چه بسیار کسب‌وکارهایی که هنوز ورشکستگی‌شان را اعلام نکردند.

به گزارش تازه‌نیوز، میلاد اسلامی‌زاد متنی با عنوان «کسب‌وکارهای آنلاین چه کنند؟» در توئیتر خود منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید.

در همین ایام، حداقل ۴ استارتاپ کوچک، تعطیل یا نیمه‌تعطیل شدند. عدد واقعی، به‌مراتب بزرگتر است. چه بسیار استارتاپ‌هایی‌که آخرین ریال‌های‌شان را صرف می‌کنند، و چه بسیار کسب‌وکارهایی که هنوز ورشکستگی‌شان را اعلام نکردند.
درباره‌ی استارتاپ‌های بزرگ و «سازمان‌شده» و آن‌هایی که از منابعی عظیم (چه به لحاظ مالی و چه ارتباطی) برخوردارند، صحبت نمی‌کنم. مشخصا استارتاپ‌هایی که بین ۵ تا ۵۰ نفر نیروی انسانی دارند و نهایتا ۲-۳ سال از آغاز حیات‌شان می‌گذرد، بیشترین لطمه را متحمل شدند.
این کسب‌وکارها، به جریان درآمدی روزانه‌شان وابسته‌اند، هزینه‌ها را تا سرحد ممکن -پیش از جریانات اخیر- کاهش دادند و طی دو‌سال گذشته به این نتیجه رسیده‌اند که «جذب سرمایه» دشوارتر و ناشدنی‌تر از آن است که به عنوان یک گزینه در نظر بگیرند.
این کسب‌وکارها، نه آن‌قدر کوچک‌اند که نبودشان به هیچ‌جایی برنخورد و نه آن‌قدر بزرگ‌اند که تابِ قطعِ جریانِ درآمدی‌شان را، حتی در کوتاه‌مدت داشته باشند. اهمیت این گروه از استارتاپ‌ها آن‌جاست که کمیت بالایی دارند و بخش مهمی از زنجیره‌ی تامین ارزش فضای دیجیتال شده‌اند.
نابودی این دسته، قطعی‌است. برخی زودتر و برخی دیرتر. رفع مساله‌شان هم با رفع فیلترینگ‌ها، «حل» نمی‌شود. کاهش تقاضا/ فروش، بیش از آن‌که به فیلترینگ مربوط باشد، به شرایط ملتهب جامعه و کسب‌وکارها برمی‌گردد.
حذف لایه‌ی میانی اکوسیستم استارتاپی، یعنی شرکت‌هایی که باید راند دوم یا سوم سرمایه‌شان را جذب کنند و نقش مهم‌تر و موثرتری در صنعت ایفا کنند، یک حفره‌ی بزرگ و فراخ ایجاد می‌کند که پر کردنش، با فرض این‌که «همه‌چیز» از این پس «درست» بازسازی شود، حداقل ۳-۴ سال طول می‌کشد.

مدیرعامل «نویسه» و سردبیر «کارگاه‌نت» در ادامه این رشته‌توئیت نوشت: این را بگذارید در کنار این مهم که، طی دو سال گذشته، سرعت رشد کمی ایجاد استارتاپ‌های تازه به شکل محسوسی کاهش داشته. و عملا، زنجیره‌ی ایجاد و توسعه‌ی بازار کسب‌وکارهای آنلاین منقطع شده است.
نتیجه‌اش می‌شود:
۱. بزرگتر شدنِ بزرگ‌ترها: حرکت به سمتِ بازارهایی که نه از سرِ کاستی‌های قانونی، که به دلیل نبودِ بازیگران پرشمار، به سمت تک‌قطبی و مونوپول‌های غیرقابل اجتناب می‌رود. نظیر آن‌چه در صنعت سفارش غذا اتفاق افتاده است.
۲. درخودماندگی بیشتر اکوسیستم: رقابت که کاهش پیدا کند، توسعه‌ی همه‌جانبه هم از بین می‌رود. دیگر، دلیلی برای تلاش و توسعه وجود ندارد. چرا باید «بهتر» بود، وقتی که فقط من ماندم؟
۳. سیاست‌گذاری کم‌هزینه: طبیعتا تعامل و «همراه» کردنِ بازیگرانِ محدود -و بزرگ- برای دستگاه‌های قانون‌گذار و رگولاتورها، به مراتب ساده‌تر است. هم زحمتِ سروکله زدن با نفراتِ کمتری را دارند و هم تطمیع‌شان آسان‌تر است.
۴. موجِ بزرگ مهاجرت: که احتمالا، برای همگان کمترین اهمیت را دارند. آدم‌هایی که تا «حالا» در مملکت ماندند، دیگر دلیل و محرکی برای ادامه ندارند. من حدس‌ام این است که طی یک‌سال پیش رو، موجی به مراتب بزرگتر از موج‌های پیشی مهاجرت را در اکوسیستم استارتاپی نظاره می‌کنیم.

توییت میلاد اسلامی زاد فیلترینگ

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.