بازخواست امنیتی پدر علم ژنتیک ایران؛ کدام آزادی بیان؟ کدام تکریم علم؟

پروفسور فرهود از مخالفان جدی طرح موسوم به «تعالی جمعیت» است که در آن غربالگری جنین به بهانه رشد جمعیت حذف شده. او بارها درباره عواقب این قانون هشدار داده و از جمله حذف غربالگری را «غیر انسانی» خوانده بود.

به گزارش تازه‌نیوز، اقتصاد۲۴ نوشت: ماجرا به یک بازداشت بیست و چند ساعته بر می‌گردد. این اتفاق تصویری خلاصه از وضعیتی مخرب و ویران کننده است که پیام‌های بسیار تلخی برای جامعه دارد. کمترین توقع از مسئولان کشور این است که حداقل یک عذرخواهی و دلجویی رسمی از این دانشمند ایرانی به عمل بیاورند.

تا همین یک هفته قبل شاید جز آن‌هایی که سر و کاری با علم پزشکی دارند، کمتر کسی بود که می‌دانست پدر علم ژنتیک ایران کیست. حالا، اما خیلی‌ها می‌دانند که این عنوان به پروفسور داریوش فرهود تعلق دارد. اسفبار اینکه شهره شدن نام او نه از پس تجلیل از یک عمر تلاش علمی این دانشمند است و نه بلندکردن آوازه او به سبب خدماتی که به ایران داشته. ماجرا به یک بازداشت بیست و چند ساعته بر می‌گردد.

پروفسور فرهود از مخالفان جدی طرح موسوم به «تعالی جمعیت» است که در آن غربالگری جنین به بهانه رشد جمعیت حذف شده. او بار‌ها درباره عواقب این قانون هشدار داده و از جمله حذف غربالگری را «غیر انسانی» خوانده بود. این نظر کسی بود که در سابقه‌اش بنیانگذاری گروه ژنتیک انسانی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال ۱۳۵۴ و کارشناسی رسمی سازمان جهانی بهداشت (WHO) در رشته ژنتیک انسانی از سال ۱۳۵۵ دیده می‌شود.

روایت پروفسور فرهود از بازداشت بیست و چند ساعته اش در ابتدای هفته جاری که در گفتگو با ایسنا بیان شده، بدین شرح است؛ «روز یکشنبه، ۸ آبان‌ماه ساعت ۵:۵۵، در حال خروج از خانه بودم. دو نفر که لباس مشکی بر تن داشتند و مانند ماموران بودند، بسیار گرم با من سلام و علیک کردند و سوار خودروی من شدند. سپس من را به مکانی بردند و سوار خودرو دیگری کردند. حدود ۲۶ ساعت در خدمتشان بودم. آن‌ها با احترام بسیار سوال و جواب کردند. من تا لحظه آخر نمی‌دانستم که این ماجرا ختم به خیر می‌شود. آن‌ها می‌خواستند بدانند که آیا با کسی در ارتباط هستم یا ایراد‌هایی که مطرح می‌کنم، ایراد معلمی است. شاید تصور می‌کردند که از جایی الهام گرفته‌ام. آن‌ها متوجه موضوع شدند و ناهار مفصلی مهیا کردند، اما من نخوردم. من سرباز وطن هستم و در سلامت کامل به سر می‌برم.»

در باب آنچه که به پرفسور فرهود، پدر علم ژنتیک ایران گذشته باید به سه نکته اشاره کرد: نکته اول بحث آزادی بیان است که این روز‌ها درباره آن سخن زیاد گفته می‌شود. خیلی از مقامات هم تاکید کرده‌اند که ایران از نظر آزادی بیان در دنیا شاخص است.

این مطالب را هم ببینید:

خب این شاخص بودن چگونه با اتفاقی که برای پدر علم ژنتیک کشور رخ داده قابل توضیح است؟ وقتی یک دانشمند عالی رتبه مثل پروفسور فرهود برای یک اظهارنظر علمی مورد بازخواست و بازجویی امنیتی قرار می‌گیرد، از آزادی بیان در امور سیاسی و اجتماعی و فرهنگی چه توقعی می‌توان داشت؟ آنچه که رخ داده با کدام موازین آزادی بیان همخوانی دارد؟ در کشور ما مدام از کرسی‌های آزاداندیشی در دانشگاه برای امور سیاسی و فرهنگی و اجتماعی سخن گفته می‌شود. اما وقتی یک دانشمند برجسته بابت یک اظهارنظر پزشکی بازخواست می‌شود، آیا اینطور به نظر نمی‌رسد که آن کرسی‌ها فقط یک نوع شوخی است؟

نکته دوم در باب تکریم علم و دانش است. مدام مقامات کشور از این می‌گویند که ایران باید در مسیر جهش علمی پیش برود و ریشه‌های دانش خود را عمیق و عمیق‌تر کند. این مسئولان آیا می‌توانند نسبت آنچه که رخ داده را با تکریم علم و دانش بیان کنند؟ وقتی حتی به یک اظهارنظر پزشکی توسط یک استاد برجسته ملی هم نگاه امنیتی صورت می‌گیرد، کدام نسبت را می‌توان بین این وضع و تکریم علم پیدا کرد؟ آیا مسئولانی از دولت و یا جا‌های دیگر که مدام شعار علم و دانش می‌دهند حاضر به توضیح درباره این اتفاق و عذرخواهی از پروفسور فرهود و جامعه علمی کشور هستند؟

در نکته سوم هم باید به پدیده فرار مغز‌ها اشاره کنیم. پدیده‌ای که مدام به تبلیغات رسانه‌ای و دسیسه‌های دشمنان ربط داده می‌شود. اینکه دست‌هایی پنهان در کار هستند که جوانان را از آینده ناامید کرده و به سمت مهاجرت و جلای وطن سوق می‌دهند.

عده زیادی از حامیان وضع موجود و خصوصا مسئولان کشور معتقدند که اوضاع داخل کاملا مهیای رشد و تعالی جوانان است و واقعیت وضعیت موجود با آنچه که جوانان «احساس» می‌کنند تفاوت زیادی دارد. الان آنچه که برای پروفسور فرهود رخ داده آیا چنین چیزی را ثابت می‌کند؟

اینکه شما در یک کشور عمری مجاهدت علمی داشته باشید و در بزنگاهی که مملکت به نظر علمی شما نیاز دارد، مورد بازخواست امنیتی قرار بگیرید کدام امید را برای جوانی که در پی آینده خود است، باقی می‌گذارد؟ وقتی یک دانشجو که تازه در ابتدای راه است به همین برخود امنیتی بیست و چند ساعته با پروفسور فرهود ۸۴ ساله نگاه می‌کند، چه نتیجه‌ای خواهد گرفت؟

خلاصه اینکه شاید اتفاق رخ داده برای پروفسور فرهود کمتر از دو روز جمع شد و به پایان رسید، اما این اتفاق تصویری خلاصه از وضعیتی مخرب و ویران کننده است که پیام‌های بسیار تلخی برای جامعه دارد. کمترین توقع از مسئولان کشور این است که حداقل یک عذرخواهی و دلجویی رسمی از این دانشمند ایرانی به عمل بیاورند.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.