ماجرای کاسه ماست و گربه و زندگی زیبای آیت‌الله!

گاهی وقتها، کارهای کوچک، زندگی‌های زیادی را دگرگون می‌کند و آدم‌های بسیاری را در مسیر رشد و تعالی قرار می‌دهد.

به گزارش تازه‌نیوز، از دیرباز، سوال همیشگی مردم از بزرگان و چهره‌های موفق این بوده که «چطور به این جایگاه رسیدید؟» 

حال آنکه در اکثر موارد، گاه یک گام کوچک و یا یک کار ساده، آنها را به بهترین جایگاه‌های دنیا و ماورای دنیا رسانده است.

آیت‌الله سید محمدجعفر مروّج، از علمای بزرگ شیعه تعریف می‌کند که «یک وقتی از آقا سید ابوالحسن اصفهانی پرسیدند چه کار کردید که به این مقام و موقعیت رسیدید؟ منظور کارهای مخصوص بود، مانند: اذکار و اوراد و این‌گونه کارها؟ فرمود: هیچ کاری نکردم. چیزی که به ذهنم می‌رسد این است، اگر چه امکان دارد بخندید:
روزی، پیش از آن‌که به درس بروم، ماست خریدم و گذاشتم جلو پنجره، تا وقتی که از درس برمی‌گردم، قدری خنک شده باشد. از درس که برگشتم دیدم ظرف ماست خالی است، با این که در و پنجره بسته بوده است. روز دوم و سوم بر همین منوال گذشت، تا آن که روز چهارم، تصمیم گرفتم در حجره بمانم تا راز قضیه را کشف کنم. دیدم، گربه‌ای از سوراخ حجره، با بچه‌ای به دندان، وارد اتاق شد، چون نمی‌توانست مستقیم از ظرف ماست بخورد، بچه‌اش را داخل ظرف ماست می‌گذاشت، بعد بچه را بیرون آورده و می‌لیسید.

وقتی این صحنه را دیدم، گفتم: باید ببینم جای این گربه کجاست. او را دنبال کردم، دیدم رفته گوشه خلوتی خوابیده و پنج شش تا بچه گربه هم دورش افتاده و شیر می‌خورند. دلم به حال این حیوان سوخت، تصمیم گرفتم همان روش را ادامه دهم. هر روز کاسه‌ای ماست می‌گرفتم و در همان‌جا می‌گذاشتم، تا این که بچه‌ها بزرگ شدند و آن گربه هم دیگر نیامد. من این کار را کرده‌ام، اگر ریاست و مقامی هست ممکن است خداوند به خاطر همان کار داده باشد.»

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.