تئوری‌ای که چینی‌ها به آن معتقد هستند: هرچه زیر آسمان است تصرف کنید!

چینی‌ها بازیگران زیرکی هستند. آنها با توسل به اندیشه‌های کهن خویش روی لبه شمشیر راه می‌روند؛ به‌گونه‌ای‌که «نه سیخ بسوزد نه کباب». آنها به تعبیر مائو‌«زمان می‌خرند تا قابلیت‌هایمان پنهان بماند»

به گزارش تازه‌نیوز، روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «هنگامی‌که دو نفر سوار اسب می‌شوند تنها یکی می‌تواند جلو بنشیند.» روزی که کنفوسیوس این سخن را بر زبان راند نمی‌دانست که این فرزندان «فرزند آسمان»، این سخن را سرلوحه خود قرار خواهند داد و به دومین قدرت اقتصادی دنیا تبدیل خواهند شد.

چینی‌ها بازیگران زیرکی هستند.آنها با توسل به اندیشه‌های کهن خویش روی لبه شمشیر راه می‌روند؛ به‌گونه‌ای‌که «نه سیخ بسوزد نه کباب». آنها به تعبیر مائو‌«زمان می‌خرند تا قابلیت‌هایمان پنهان بماند» اما شرایط سیال جامعه بین‌الملل و روابط سیال در میان کشورها باعث می‌شود این سیاست گاهی تعادل خود را از دست بدهد و «کباب» بسوزد. چشم‌بادامی‌ها روابط خویش را به‌گونه‌ای تنظیم می‌کنند که بیشترین نفع عاید خودشان شود.

شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین از چهارشنبه تا جمعه (۱۶ تا ۱۸ آذرماه) به عربستان سعودی رفت. این پنجمین باری است که یک رئیس‌جمهور چین به عربستان می‌رود. اولین بار «جیانگ زمین» بود که در سال۱۹۹۹ به عربستان رفت. به‌هر روی، سفر «شی» به عربستان نقطه عطفی در روابط این کشور با عربستان (و در سطح کلان‌تر، کشورهای عربی) بود. در این سفر ۳۴ قرارداد به ارزش ۲۹ میلیارد دلار در حوزه‌های مختلف میان دو کشور به امضا رسید. حال، پرسش این است که اهمیت سفر «شی» به عربستان چیست؟

این مطالب را هم ببینید:

برخی اهل نظر بر این باورند که تمام روسای‌جمهورِ قبل از «شی» چین را با برنامه‌های خود به مرحله‌ «خیز» رسانده بودند. اما در دوره «شی» بود که این «خیز» به «جهش» تبدیل شد. در این دوره بود که «سوسیالیسم با مختصات چینی» به‌عنوان دکترین «شی» چین را به مرحله جهش اقتصادی رساند.

«شی» با سخن گفتن از «ورود چین به عصر جدید قدرت» از سیاست محتاطانه‌ اسلافش فاصله گرفت. او با توسل به سیاست «مرد قدرتمند» این پیام را به دنیا مخابره کرد که فعلا رهبر بلامنازع چین است و برخی می‌گویند «مائو» در کالبد «شی» حلول کرده است. امروزه در موزه‌های چین عکس «شی» جایگزین عکس «دنگ» شده و عملا رسانه‌ها به «کیش شخصیت»ی از «شی» دامن می‌زنند که او را «مائوی قرن۲۱» معرفی می‌کنند.

با توجه به اینکه چینِ دوره «شی» جایگاه دومین قدرت اقتصادی دنیا را با ۱۴تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی به دست آورده، بدیهی است که برای تامین و تضمین انرژی موردنیاز خود به منابع نفتی کشورهای نفت‌خیز چشم بدوزد تا – احتمالا در شرایط بحران- بدون دغدغه و با فراغ بال بتواند موتور محرکه اقتصاد چین را به حرکت اندازد.

اکنون جهان به این باور رسیده است که اگر رشد اقتصادی «کارخانه‌ی جهان» آهسته یا متوقف شود، جهان دچار بحران اقتصادی خواهد شد. در همین راستا، عربستان جایگاه ویژه‌ای در نگاه سیاستگذاران چینی دارد. چین در روابط خارجی خود هیچ محدودیتی قائل نیست. آنها با برداشتن عینک «امنیت» و «ایدئولوژی» و محور قرار دادن «اقتصاد»، از پتانسیل تمام بازیگران برای توسعه خویش استفاده می‌کنند: از اسرائیل گرفته تا کشورهای منطقه‌ آسیای مرکزی و قفقاز و از اروپا و آمریکا تا قلب آفریقا و تا خاورمیانه عربی.از کوچک‌ترین کشورها تا بزرگ‌ترین کشورها از دید تیزبین چینی‌ها در نمی‌رود.

برخی کشورها هستند که ارتباط کلان سیاسی- اقتصادی با آنها ممکن است برای سیاست خارجی چین «هزینه‌بر» باشد و ارتباط گسترده با آنها مطلوبیت استراتژیک برای چین نداشته باشد؛ روابط چین با این دسته از کشورها همچون جاده‌ یک‌طرفه است. اما – به‌طور مثال- ارتباط با کشورهای عربی مانند عربستان که فاقد حساسیت سیاسی در رابطه با قدرت‌های بزرگ هستند منافع فراوانی برای چین دارد.

تصمیم‌گیران چین همواره از فرصت‌های استراتژیک برای بهبود رابطه با محیط پیرامون و همچنین نزدیک شدن به قدرت‌های بزرگ با هدف ساختن جامعه‌ ثروتمند در داخل استفاده بهینه کرده‌اند. به تعبیر دیگر، نخبگان چینیِ بعد از مائو با ارائه تعریفی برون‌گرایانه از خود نقش کلیدی برای سیاست خارجی توسعه‌گرا به‌عنوان بسترساز محیط مناسب برای توسعه‌ اقتصادی قائل شدند.

در قاموس چینی‌ها، عربستان (در کنار امارات) حلقه زنجیری است که می‌توان از طریق او با سایر کشورهای عربی ارتباط برقرار کرد. بر اساس این نگاه و با توجه به اینکه تقریبا ۸۰درصد نفت چین از خاورمیانه تامین می‌شود، بهبود رابطه با «برادر بزرگ‌تر اعراب» می‌تواند رابطه چینی‌ها با دیگر کشورهای عربی را تسهیل کند. رابطه با عربستان آنجا قوی‌تر می‌شود که دریابیم چینی‌ها حدود ۱۸درصد از نفت خود را از عربستان تامین می‌کنند. تجارت بین دو کشور نیز در سال۲۰۲۱ بیش از ۸۰ میلیارد دلار بود و شرکت‌های چینی از سال ۲۰۰۵ تا کنون حدود ۳۶میلیارد دلار قرارداد با طرف‌های سعودی منعقد کرده‌اند.

شاید از دست داده باشید:

شی جین‌پینگ تلاش دارد تا دیپلماسی اقتصادی را در اولویت سیاست خارجی قرار دهد و در خاورمیانه متحدان و ردپایی برای خود بیابد. خاورمیانه به‌دلیل داشتن ‌«بازار بزرگ مصرفی» و مهم‌تر از همه «نفت» مدنظر سیاستگذاران چینی است. بر اساس برخی آمارها، طی یک دهه گذشته در میان کشورهای خاورمیانه عربی، عربستان بزرگ‌ترین شریک تجاری چین در آسیای غربی و آفریقا بوده است و این کشور عنوان بزرگ‌ترین صادرکننده نفت به چین را نیز از آن خود کرده است. روابط این دو کشور اکنون «دوران طلایی» خود را می‌گذراند.

اگرچه چین به شکل سنتی از وارد شدن به مسائل خاورمیانه احتراز می‌کرد، اما اکنون تلاش دارد تا جای پایی در معادلات منطقه برای خود بیابد.برخی تحلیلگران از نقش جدید خاورمیانه‌ای چین با عنوان «خیزش چین در خاورمیانه» نام می‌برند و می‌افزایند این کشور علاوه بر برقراری روابط تجاری با کشورهایی مانند امارات و عربستان به دنبال ارائه کمک مالی به کشورهای خاورمیانه‌ای و آفریقایی هم هست. چنین بود که رئیس‌جمهوری چین در جمع نمایندگان ۲۱کشور عرب در پکن (در سال ۲۰۱۸) اعلام کرد این کشور متعهد شده است ۲۰میلیارد دلار به شکل وام و ۱۰۶میلیون دلار را به شکل کمک مالی، برای رشد اقتصاد غیرنفتی به مجموعه‌ کشورهای عرب خاورمیانه اختصاص دهد. چینی‌ها همچنین به دنبال جلب اعتماد کشورهای خاورمیانه هستند تا در فردای خروج احتمالی آمریکا، منطقه دچار خلأ قدرت نشود و درعین‌حال، بتوانند منافع نفتی خود را تامین کنند.

به نظر می‌رسد چینی‌ها درس‌های «سون تزو» در کتاب «هنر جنگ» را به‌خوبی آموخته‌اند. تزو می‌نویسد: «هدف شما باید این باشد که هر آنچه زیر آسمان است جمع و سالم تصرف کنید. به‌این‌ترتیب، لشکریان شما دست‌نخورده باقی می‌مانند و پیروزی شما تام و تمام است. هنر استراتژی تهاجمی چنین است».

چینی‌ها مجری راستین سیاست متفکران کهن خود هستند. آنها بدون قشون‌کشی نظامی و بدون سرشاخ شدن با جهان، «هر آنچه زیر آسمان است» را «جمع و سالم تصرف» می‌کنند.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.