یک تیر و دو نشان، هم معلم هم بلاگر

در چند سال اخیر با وجود پررنگ تر شدن نقش فضای مجازی در خانوده ها و یا حتی فراگیر شدن این فضا در بین الملل، شغل ها و نسب های عجیبی هم مانند بلاگر ها به وجود آمدند که یکی از این شاخه های بلاگر ها، معلم بلاگر ها هستند. مزایا و معایب این امر را مورد بررسی قرار داده ایم.

نیایش احمدی/ تازه‌نیوز؛ فضای مجازی در سال‌های اخیر تحت تأثیر بلاگرها بوده‌است؛ پدیده‌ای نوظهور که با گسترش استفاده ازشبکه‌های اجتماعی مختلف درمیان کاربران زیادی شکل‌گرفته است. بلاگرها به‌دنبال کسب شهرت و منفعت مادی‌اند. ازاین‌رو، وقتی قرار باشد معلمی باهدف درآمدزایی به این عرصه وارد شود، از اهداف اصلی نظام آموزشی دور خواهد شد.

البته بلاگری معلم‌ها می‌تواند مزیت و فرصتی هم برای نظام آموزشی باشد. معلمان توانمند و خلاقی که قادرند از این ظرفیت در جهت بهبود فضاهای آموزشی، ساده‌سازی محتوای دروس و اشتراک‌گذاری آن‌ها با دیگران استفاده کنند، اما واقعیت این است که همه معلم‌ها با چنین رویکرد و هدفی وارد حوزه بلاگری نشده‌اند. گاهی محتواهای تولیدی، برای دانش آموزان مناسب نیست و فضای اندیشیدن و پرسشگری در کلاس درس جای خود را به چهره شدن معلم در فضای مجازی می‌دهد.

ماجرا این است که معلمانی، دانش‌آموزان خود را سوژه فیلم و عکس و در حالت کلی سوژه محتوا برای شبکه‌های اجتماعی خود قرار می‌دهند و از این رهگذر لایک و توجه می‌خرند و این در حالی است که بر اساس قوانین موجود ایران (که از نگاه کارشناسان در بسیاری موارد حقوق کودکان را نادیده گرفته است) این رفتار‌ها غیرقانونی است.

آغاز ماجرا از کجا بود؟

شاید بتوان گفت آغاز ماجرا از اواخر دهه ۸۰ بود که فیلمی در تلفن‌های هوشمند دست به دست می‌شد. در این فیلم، معلم، گوشی تلفن همراه خود را روی میز گذاشته بود و از پسر دانش‌آموز سؤالات جغرافیا می‌پرسید؛ نگاه‌های پی در پی پسر به معلم و دوربین، تکان خوردن‌های بدن، کلمات بریده بریده و نفس زدن‌های بین کلمات، نشان از استرس و اضطرابش هنگام پاسخ دادن به سؤال داشت. بیژن، همان دانش‌آموز کلاس دوم راهنمایی در روستایی در شمال کشور بازیگر این فیلم شده‌بود و با اضطراب به سؤالات معلم پاسخ می‌داد. می‌گفت: «بام؟ شیب؟» و همین نوع پاسخ دادن او این فیلم را به یک فیلم پربازدید تبدیل کرد. هر چند او مشهور شد، اما این شهرت به قیمت ترک تحصیل اش تمام شد.

سال ۱۳۹۵ نیز فیلم دیگری در شبکه‌های اجتماعی فراگیر شد، ناظم مدرسه گوشی را جلوی صورت یکی از دانش‌آموزان مدرسه گرفته‌بود و با تهدید از او می‌خواست تا خودش را معرفی کند. جرمش این بود که در حیاط مدرسه دویده و با همکلاسی‌هایش دعوا کرده‌بود. وی با لهجه اصفهانی خودش را معرفی می‌کرد. وقتی ناظم او را تهدید به اخراج کرد، نگاه و آب دهان قورت دادن‌های مکرر و حتی صدای لرزانش استرس و اضطراب او را نشان می‌داد.

اما این‌ها همه ماجرا نبوده و نیست، بلکه هر روز یکی از این دوربین‌های شخصی معلم بلاگرها از کلاس‌های درس سر درآورد و امن بودن حریم مدارس را به چالش کشید. مثلاً یک روز معلمی مازندرانی با ژست و پرستیژ بلاگرها همخوانی برنامه‌ریزی شده آهنگ گنگستر شهر آمل توسط دانش‌آموزان کم‌سن و سالش را در اینستاگرام منتشر کرد و روزی دیگر آقای معلمی جوان و جذاب، سر کلاس کیف پر از ابزارهای کاشت ناخن دانش‌آموز نوجوانش را مقابل دوربین گرفت و رو به دوربین و با لحنی که دانش‌آموزانش را مخاطب قرار می‌داد، گفت: «بچه‌ها مثل… سر کلاس نروید…» بعد هم تصویر شاگردش را که بعد از مدرسه به کار کاشت ناخن مشغول است، واضح و تمام رخ مقابل دوربین نمایش داد. همه این فیلم‌ها به وضوح نشان داد که معلم‌بلاگرها وارد نظام تعلیم و تربیت کشور شده‌اند و حریم خصوصی دانش‌آموزان را نقض کرده‌اند، اما سؤالی که مطرح می‌شد، این بود که چرا هیچ‌کس با معلم‌بلاگرها برخوردی نمی‌کند؟

قوانین آموزش و پرورش

«علی فرهادی»، سخنگوی وزارت آموزش‌وپرورش معلم بلاگری را «ممنوع» دانست و گفت: معلم بلاگر موضوعی است که اخیرا مطرح شده و با توجه به توسعه فناوری و شبکه‌های اجتماعی این کار «ممنوع» است، زیرا حریم خصوصی دانش‌آموز محترم است و باید توسط خانواده و نظام تعلیم و تربیت در مدرسه حفظ شود. دانش‌آموز آسیب‌پذیر و در دفاع از حقوق خود ضعیف است، زیرا بلوغ ندارد و سنش کم است، بنابراین اگر معلمان در فضایی به عنوان معلم بلاگر فعالیت داشته باشند و حقوق خصوصی دانش‌آموز را نقض کنند طبق قانون برخورد می‌شود، چراکه موظف به حفظ حقوق کودکان در آموزش و پرورش هستیم.

مسعود بهرامی در این باره توضیح داده بود: «حریم خصوصی نه فقط در مدرسه و کلاس درس، بلکه در تمام ابعاد زندگی شهروندان باید مورد توجه قرار گیرد به عنوان مثال وقتی شما وارد یک ساختمان می‌شوید با نوشته‌هایی به شما اطلاع می‌دهند که ساختمان مجهز به دوربین مداربسته است، چون ضبط فیلم و صدا بدون اطلاع فرد، قانونی نیست. ضبط صدا و تصویر افراد بدون اجازه و اطلاع آن‌ها به لحاظ شرعی و قانونی تخلف است؛ گاهی مشاهده می‌کنیم یک معلم تخلفی انجام داده و در بین ۴۰ هزار معلم شهرستان‌های استان تهران ممکن است تعداد محدودی مثلا ۴ نفر چنین تخلفی را مرتکب شوند که برخورد با آن‌ها مسیر خود را دارد یعنی پرونده برای تعیین تکلیف به هیات تخلفات اداری ارسال می‌شود.

اگر مطلع شویم معلمی در کلاس درس این اقدامات را انجام می‌دهد، حتما با آن برخورد می‌کنیم.» این توضیحات تازه درباره سوژه قرار دادن دانش‌آموزان در کلاس درس آن هم از سوی معلمان در حالی است که پیش‌تر قوانین ایران درباره حقوق کودکان و همچنین انتشار فیلم و عکس آن‌ها شفاف توضیحاتی را ارایه کرده بود، اما به نظر می‌آید در سیستم آموزش و پرورش؛ چه در مراحل استخدام و چه در دوره‌های آموزشی بعد، این حقوق کمتر به معلمان یادآور شده و بخشنامه‌های شفاف در این باره طراحی نشده است؛ بحث این است که بر اساس قوانین موجود انتشار هر گونه فیلم و عکس از کودکان ممنوع و عجیب است که این موضوع به‌طور شفاف در آموزش و پرورش ایران بخشنامه نشده و بسیاری از معلمان هم آن را نمی‌دانند.

اما آیا دستورالعملی را برای ممنوعیت ضبط فیلم یا گرفتن عکس از دانش‌آموزان توسط معلمان در کلاس درس به مدارس ابلاغ شده‌است؟ بهرامی در پاسخ به این سؤال گفت: حراست در این‌باره دستورالعمل دارد که در اختیار مدارس است؛ هر گونه ورود به حریم خصوصی دانش‌آموزان ممنوع است، مگر آنکه در مدرسه جشنی برگزار شده‌باشد و کادر مدرسه و خانواده‌ها در جریان باشند؛ در چنین شرایطی اجازه فیلمبرداری وجود دارد. به گفته مدیر کل آموزش و پرورش شهرستان‌های استان تهران، اگر والدین با این موضوع مواجه شدند در سامانه شکایات آموزش و پرورش به آدرس shekayat.medu.ir درخواست خود را ثبت کنند یا به واحد ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات منطقه خود مراجعه کنند.

قوانین حقوقی

حریم خصوصی کودکان زمانی در معرض تهدید قرار می‌گیرد که اطلاعات شخصی آنان از طریق اینترنت به صورت خودکار یا از طریق نرم‌افزار‌های جاسوسی جمع‌آوری شود یا خود به صورت داوطلبانه آن‌ها را در اختیار سایت‌ها یا افراد دیگر قرار دهند. این اطلاعات می‌تواند طیف متنوعی از داده‌های رایانه‌ای را شامل شود. انتشار این اطلاعات همچون انتشار عکس و فیلم خصوصی کودکان گاهی می‌تواند آنچنان تاثیرات مخربی بر روح و روان آن‌ها وارد آورد که جبران خسارات وارده ممکن نباشد. این روز‌ها شاهد پدیده‌ای ناراحت‌کننده و عجیب به نام معلم بلاگری در کشورمان هستیم.

در علم حقوق تعریف مورد واحدی در مورد حریم خصوصی افراد ارایه نشده است. با این حال می‌توان گفت: حق بر حریم خصوصی به‌طور کلی به معنی مصون ماندن اطلاعات شخصی افراد در برابر نهاد‌های دولتی و اشخاص دیگر است، در رویه قضایی حریم خصوصی دارای مصادیقی است از جمله: تصاویر، حساب بانکی، اعضای بدن، اعضای خانواده، مکاتبات و مراودات از طریق فضای مجازی و مخابراتی به وسیله تلفن همراه، اتاق فرد، نامه، پیام و ایمیل؛ بنابراین تجسس و تفحص در حریم شخصی و خانوادگی افراد ممنوع شده است. اعضای بدن فرد حریم خصوصی او است و انتشار هرگونه عکس و تصویر اعضای بدن فرد ممنوع است، اما در مواردی خاص مانند تفتیش پلیس در موارد قانونی افراد مورد تفتیش و بازرسی قرار می‌گیرند، در غیر این صورت چنین اجازه‌ای به هیچ یک از ماموران دولتی داده نمی‌شود.

در این مدت اخیر یک نمونه از درگیری جامعه و فضای مخاطب با تبعات معلم بلاگری در مازندران بخش‌های مختلف اعم از جامعه آموزشی، مردم، کارشناسان و حتی مسوولان و تصمیم‌گیران را درگیر خود کرد. ویدیوی بازنشر شده از معلم قائمشهری که در آن شاهد همخوانی یک ترانه با مضمون نامتعارف توسط معلم و دانش‌آموزان بودیم تنها یک‌نما از پدیده «معلم اینفلوئنسر» است.

تا قبل از آنکه حریم خصوصی کودکان بیش از این نقض شود و آسیب‌های دیگر را به همراه داشته باشد شاید بتوان راهکار‌های مختلفی در حمایت از حقوق کودکان در محیط دیجیتال و فضای مجازی ارایه کرد، اما به نظر می‌رسد آموزش کودک، نظارت و لزوم قانونگذاری مهم‌ترین راهکار‌ها در این خصوص باشد، زیرا چنانچه کودک در استفاده از محیط دیجیتال و فضای مجازی آموزش لازم را دریافت کند در همان حال نوعی نظارت بر فعالیت و حضور وی در محیط دیجیتال وجود داشته باشد و قوانین مناسب و کارآمد نیز تدوین شود، شرایط مساعد در راستای تحقق هرچه بیشتر حقوق کودک در محیط دیجیتال و اینترنت فراهم می‌شود.

 مزایا یا معایب؟

فاطمه بنیادی، دکترای علوم ارتباطات و پژوهشگر حوزه علم در باب مزایای این موضوع می‌گوید: گاهی تدریس فرد آن‌قدر جذاب است که سبب شده تا تعداد مخاطبانش بالا برود. این افراد یکسری خلاقیت درروش تدریس محتوایشان دارند یا ممکن است ساده‌سازی محتوایشان بسیار بالا باشد و سبب شود تا مخاطبان باعلاقه‌مندی بیشتری آن‌ها را دنبال کنند. این عرضه روش تدریس و اشتراک‌گذاری آن با اعضای جامعه می‌تواند اتفاق خوبی باشد. چون از طرفی افراد بیشتری به آن دسترسی پیدا می‌کنند، از طرف دیگر از زاویه دید سایر همکاران این اشتراک تجربه، اتفاق جذابی است. خیلی‌ها با استفاده کردن از محتواهای تولیدشده توسط معلم بلاگرها در شبکه‌های اجتماعی، ترسشان از مواجهه با آموزش در خارج از مدرسه ریخته است و تمرکز بر روی پداگوژی اتفاق خوبی است. خیلی‌ها دیدند که همکارانشان در سنین بالا و…، در این دوره‌های آموزشی شرکت کرده‌اند و از محتواهای آن استفاده می‌کنند. در چنین شرایطی پدیده پخش مسئولیت اتفاق می‌افتد، یعنی گویی دیگر تنها نیستند و افرادی مشابه آن‌ها هم وجود دارند که به سمت یادگیری این آموزش‌ها می‌روند که خود سبب ترغیب دیگران می‌شود. موردی که معلم‌ها می‌توانند در انتقال تجربه از آن استفاده کنند، عکس‌العمل مخاطبان به مدل خاصی از آموزش است. به عبارتی گاهی ارزیابی محتواهای منتشرشده توسط مخاطبان برای معلمان دیگر راهگشاست و این هم از مزایای معلم بلاگری است.

این پژوهشگر در ادامه، بابیان چالش‌های احتمالی این پدیده عنوان می‌کند: عملکرد معلم بلاگرهایی که فضای بلاگ را به کلاس می‌برند و از کاراکتر دانش‌آموزان استفاده می‌کنند، با آسیب بیشتری همراه است. به عبارتی همه آسیب‌هایی که یک کودک ممکن است در فضای مجازی با آن مواجه شود، در اینجا هم‌چنین امکانی وجود دارد. علاوه بر آن متأسفانه مغز انسان به‌گونه‌ای طراحی‌شده که کمتر پذیرای غم، غصه، ناراحتی و… است، بنابراین کسی که در محتواهایش از خرده روایت‌ها استفاده می‌کند، نمی‌تواند این بخش از زندگی‌اش را نشان دهد و ناچار به مخفی کردن واقعیت‌ها و لبخند غیرواقعی زدن می‌شود که به لحاظ روانی دارای آسیب‌هایی است و از زاویه دید مخاطب هم این آسیب‌ها وجود دارد. این نوع معلم بلاگری که کاراکترها را سرکلاس انتخاب می‌کند و شاگردان را درگیر این کار می‌کند، می‌تواند آسیب‌های دیگری هم داشته باشد ازجمله برای اینکه مخاطبان را با خود همراه کنند، باید همیشه در کلاس پست شاد داشته باشند چراکه جریان عادی زندگی، کمتر ترند می‌شود.

والدین و آن طرف ماجرا

برخی از والدین از بازخورد منفی انتشار ویدئوهای طنز از لغزش‌های کودکان خود در فضای مجازی شاکی هستند. یکی از این والدین که از ناامن‌شدن حریم مدارس توسط معلم‌بلاگرها دل خوشی ندارد، گفت: «انتشار ویدئوی رفتار دخترم در پیج اینستاگرامی معلمش باعث شد بسیاری از نزدیکان و فامیل سر به سر او بگذارند و برچسب‌های نامناسبی به او زده شود. این برخوردها در روحیه دخترم تأثیر زیادی گذاشته‌بود و حتی مدتی با اکراه و ناراحتی به مدرسه می‌رفت.» او معتقد است حتی اگر چهره دانش‌آموز در ویدئوها مشخص نباشد، اطرافیان با شنیدن لحن و صدای کودک می‌توانند حدس بزنند که آن رفتار طنزآلود از او سرزده‌است.

بی‌شک دانش‌آموزان از معلمان خود الگوبرداری می‌کنند و به سبب آنکه میل به خودنمایی و دیده‌شدن هم دارند با معلم خود برای ساخت فیلم‌های طنز از کلاس درس همراهی می‌کنند. یکی از والدینی که فرزند نوجوانش به همکاری با معلم‌بلاگر خود تمایل پیدا کرده‌است، در این‌باره می‌گوید: «دختر من در چند ویدئو که توسط معلمش منتشر شده حضور داشته، اما این ویدئوها بدون اجازه خانواده‌ها منتشر شده‌اند.»

وزارت آموزش پرورش که در سال‌های اخیر ظرفیت جذب خود را افزایش داده است، باید به مراحل پس از آن نیز فکر کند؛ حتی در غربی‌ترین نهادهای آموزشی نیز چنین خلا نظارتی بر رفتار معلمان وجود ندارد. بلاگری کردن با کودکان و استفاده ابزاری از آن‌ها قطعا خلاف قانون و تهدیدی برای فرهنگ کشور و آموزش نسل جدید (آن‌ هم در این شرایط که فضای مجازی و عنان گسیختگی آن به خودی خود تهدید محسوب می‌شود) است که انتظار می‌رود آموزش و پرورش چاره‌ای واقعی برای آن بیاندیشد.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.