در واقع جریانی که خود محصول انشقاق در جبهه اصولگرایی است، میرود تا یک انشقاق دیگر را نیز در درون خود تجربه کند. تجزیهای که هرچند ریشههای آن به ایام انتخابات مجلس دوازدهم و قرار گرفتن برخی نمایندگان جریان پایداری ذیل لیست شانای قالیباف بازمیگردد اما در ادامه با برداشتهای متفاوت دو راس پارهخط این جریان در مواجهه با مصالح عالیه کشور، رنگ و بوی جدیتری پیدا کرد.
در ادامه انتخابات ریاستجمهوری سال 1403 بر شکاف میان این دو طیف در جریان پایداری افزود. برخی از چهرههای جریان پایداری معتقد بودند، در ایام انتخابات در مواجهه با دوگانه قالیباف - جلیلی باید مصالح عالیه نظام و کشور را در نظر گرفت و اگر احتمال پیروزی قالیباف در دور دوم وجود دارد، نباید اجازه داد تا اصلاحطلبان سکان هدایت دولت را به دست بگیرند. گروه دیگری از پایداریچیها اما معتقد بودند، نتیجه انتخابات مهم نیست، مهم این است که پای جلیلی و منویات پایداری ماند و تا آخر در انتخابات حضور داشت! این انشقاق در طنابکشی روزهای اخیر میان نبویان-رسایی رخ نمایان کرده است.
جریانی که خود محصول انشقاق در جبهه اصولگرایی است، میرود تا یک انشقاق دیگر را نیز در درون خود تجربه کند.

هر آن آتش مناقشات در منتهی الیه رادیکال جریان راست در حال زبانه کشیدن و تندتر شدن است. پس از رویاروییهای دامنهداری که میان طیفهای مختلف جریان پایداری بر سر موضوع حجاب شکل گرفته بود، با دوئل روز گذشته حمید رسایی و سید محمود نبویان این مناقشات خود را در حد انشقاق و دوپارگی جدی نمایان کرد.
به گزارش اعتماد، حمید رسایی دیروز رسما عقد اخوت خود با نبویان را باطل کرد و غزلهای جدایی سرود و نبویان بیتفاوت به اعتراضات رفیق دیروز و منتقد امروز بر مواضع قبل خود پافشاری کرد. انگار نه انگار که این اسامی و این نامها، سالها در کنار هم ابتدا اصلاحطلبان را به کنج عزلت کشانده، اصولگرایان سنتی را کنار زده و دامهای مستمر برای نواصولگرایان تنیده بودند، امروز در مکری خودساخته گرفتار شده و «پایداری»شان به ورطه «ناپایداری» غلطیده است.