محسن رضایی در سخنانی گفته «اینکه لحظاتی قبل از سقوط بالگرد رییسجمهور، یک طوفان عظیم در آسمان مشهد پیدا شد، مشخص میکند که این شهادت خیلی معنا دارد.»
احمد زیدآبادی در همین ارتباط در کانال تلگرامی خود نوشت: وقتی پای این نوع بحثها به سیاست باز میشود، یک ناظر بیطرف از خود میپرسد، آیا گوینده این قبیل سخنان واقعاً از روی اعتقاد قلبی صحبت میکند؟ در بهترین وضعیت، فرض بر این است که از روی باور قلبی است. نتیجهاش چه میشود؟ نتیجهاش این میشود که امر سیاست به عنوان علم یا دانشی مبتنی بر تحلیل دادهها و ارزیابی هزینه و فایدهی یک عمل، صورت ابطالناپذیر و متافیزیکی به خود میگیرد. نتیجهی این یکی چه میشود؟ نتیجهاش این میشود که همه به خود حق میدهند که از خود، نزدیکان، و دوستانشان قدیسسازی کنند و کارهای خود را به ارادهی خدا و الهام گرفته از مشیت باریتعالی نسبت دهند. نتیجهی این یکی چه میشود؟ نتیجهاش این میشود که اگر کسی در این مورد تشکیک کرد یا ادعا را نپذیرفت، به عنوان ملحد و کافر، تکفیر و با مجازات مرگ روبرو شود! بدین ترتیب، سیاست که امری از هر جهت دنیوی و هدف از آن بهروزی و بهزیستی مردم یک سرزمین است به نزاع خونین بر سر خوارق عادات و ادعاهای متافیزیکی تبدیل شود و ملتی را به سمت انحطاط و نابودی بکشد.
آیا آقای رضایی که ۴۷ سال است در عالیترین مناصب نظامی و سیاسی این کشور حضور داشته است، از پیامدهای ادعای خود بیاطلاع است؟ اگر بیاطلاع است که واویلا! اگر هم بیاطلاع نیست که صدواویلا!
نظر شما