اگر هنر بازیگری برای تئاتر را به ساده‌ترین شکل ممکن یعنی حضور در لحظه بازیگر و واکنش‌های طبیعی شخصیت ها تعریف کنیم، بازیگران اثر «روال عادی» تمام و کمال این کار را انجام دادند.

تماشای «روال عادی» با لمس جنون و طعم پریشانی

زهرا خنداندل- اینکه نمایشی مخاطب را پس از تمام شدنش درگیر کند یعنی کار گروه به بهترین شکل انجام شده است. جایی که اثری صرف از لذت دیدن تلنگری جدی بزند برای واقع شدن مخاطب درمقابل تمام آنچه که از اخلاقیات می‌شناسد و انسان بتواند احساسات کامل شخصیت‌ها را فراتر از فهمیدن، بطور کامل درک کند یعنی گروه به بهترین شکل ممکن چفت و بست شده است. صحنه با دری نیمه باز و چراغی قرمز روشن است، مردی «مهرداد خامسی» با نگاه سرد و بالا به پایین لای در ایستاده است. روی صندلی روبه‌روی مخاطبان زنی«نازنین تفضلی» نشسته است، چهره‌اش جوری است که انگار دارد چیزهایی را در ذهنش آنالیز می‌کند. مخاطب با توجه به دکور به محض نشستن روی صندلی‌ها متوجه فضای سنگین بازجویی می شود. دکور به خوبی در خدمت اجراست. فضا سنگین است مرد بازجو با قدرت و تحکم شروع می‌کند و سایه زن جاسوس به تنهایی روی دیوار نقش بسته است. با گذشتن دیالوگ‌ها رو به جلو می‌فهمیم که جامعه مریض می‌تواند  چقدر انسان مریض به بار بیاورد، نمایش از لحاظ معنایی بسیار ترسناک است دیالوگ‌هایی که رد و بدل می‌شود و بار روانی که مخاطب احساس می‌کند لایه‌های عمیقی از زخم‌های شخصیتی یک جامعه درگیر سرکوب و خبرچینی را در خود نهان دارد.

زنی که دلمان برایش می‌سوزد و گمان می‌کنیم که قربانی یک نظام سیاسی است به ناگاه موازنه قدرت را بهم می‌زند و آنقدر پلید می‌شود که نمی‌فهمیم آیا ایمان او به نظامی که به آن پایبند است این وضعیت را برایش ساخته یا وجدانی که احساس گناه می‌کند و درحال فروپاشی خودش است!

تصویر ماری که خودش را از دم دارد می‌خورد نزدیکترین تصویری است که بعد از اتمام نمایش ممکن است در ذهن مخاطبان شکل بگیرد. بازیگران آنقدر زیبا ریتم را حفظ می‌کنند و آنقدر همه چیزشان در اختیار نمایش است که پس از اتمام نمایش تماشاگر با اشتیاق تمام و نه تنها به خاطر احترام به خالق اثر سرپا می‌ایستند و دست می‌زنند. تغییر قدرت و موضع شخصیت‌ها بسیار دلچسب است و کارگردانی خوب مسعود قربانی برای بازی گرفتن از سایه‌ها چیزی است که کاملا به چشم می‌آید آنجا که سایه زنی تنها در ابتدا با سایه بازجویی مستاصل که روی صندلی بازجویی وارفته است در انتها عوض می شود و کارگردان پارا فراتر می‌گذارد و با سایه زن آن‌جایی که دقیقا مقابل بازپرس قرار می‌گیرد اورا می‌پوشاند نشان دهنده ذوق کارگردان است.

بازی که نازنین تفضلی از دست‌هایش می‌گیرد بدون اینکه از اندازه خارج شود ظرافت بسیار جذابی دارد. همین طور زمانی که مهرداد خامسی حیرت زده و سردرگم خیره به بازیگر مقابلش نگاه می‌کند.

در کل می توان گفت تمام لحظات طلایی این نمایش که روی صحنه پردیس تئاتر مستقل مشهد درحال اجرا است به بار می‌نشیند و باتوجه به موقعیت زمانی و مکانی و شرایط حال حاضر جامعه ما آنقدر تماشای این نمایش دلچسب است که تنها لطفی که می‌توان به مخاطبان تئاتر کرد تمدید چندین و چند باره این اجرا است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

آخرین مطالب