رویداد۲۴ نوشت: فضای سیاسی منطقه و جهان همچنان تحت تأثیر تنشهای چندماهه ایران با آمریکا و اسرائیل ملتهب است و موضوع سفر هیأتی از آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران، بار دیگر نگاهها را به سمت امکان از سرگیری مذاکرات هستهای جلب کرده است. سفری که به گفته سخنگوی وزارت خارجه در روزهای آتی انجام خواهد شد و برخی آن را نشانهای از تمایل دو طرف برای گفتوگو میدانند، اما در عین حال، نشانههایی نیز از تداوم فشارهای حداکثری دیده میشود.
از مدتها پیش، مقامات ایرانی اعلام کردهاند که با وجود اقدامات جبرانی در برنامه هستهای، همچنان مسیر دیپلماسی را باز نگه داشتهاند. سفر بازرسان آژانس به ایران نیز میتواند بخشی از همین راهبرد باشد؛ راهبردی که در آن تهران تلاش دارد هم مقاومت نشان دهد، هم از ظرفیتهای مذاکراتیاش بهره بگیرد.
مطابق تحلیل جلال ساداتیان، دیپلمات پیشین، موضوع «غنیسازی صفر درصد» هیچگاه در هیچیک از مذاکرات قبلی، چه در دوره برجام و چه پیش از آن، به عنوان شرط رسمی مطرح نشده بود. حتی در توافق برجام، غنیسازی تا سطح ۳.۶۷ درصد به رسمیت شناخته شده بود. اما اخیراً در جریان گفتوگوهای غیرمستقیم و نشستهای ابتدایی، این مطالبه از سوی برخی طرفهای غربی و با محوریت آمریکا مطرح شده که بهنظر میرسد تحت فشار اسرائیل باشد. چنین موضعگیریای به اعتقاد برخی کارشناسان، تلاشی برای به بنبست کشاندن مذاکرات است.
در همین فضا، رسانههای داخلی و جریانهای نزدیک به نهادهای تصمیمساز، گاه تصویری دوگانه ارائه میکنند: از یک سو بر آمادگی برای مذاکره تأکید دارند و از سوی دیگر، سناریوهای تهدیدآمیز و بازبینی در دکترین هستهای را تبلیغ میکنند. این پارادوکس نه فقط پیام روشنی به غرب نمیفرستد، بلکه باعث سردرگمی افکار عمومی داخل نیز میشود.
مطابق بندهای برجام و قطعنامه ۲۲۳۱، ایران حق غنیسازی تا سطح مشخصی را دارد. اکنون با عبور از سقفهای تعیینشده و رسیدن به سطح ۶۰ درصد و ذخیره بیش از ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده، غرب نگران گامهای بعدی است. اما تهران میگوید که حاضر است این ذخایر را کاهش دهد، به شرط آنکه تحریمها برداشته شود و ضمانت اجرایی کافی ارائه شود.
پیشنهادهایی نظیر «کنسرسیوم غنیسازی با مشارکت ایران» یا «تشکیل نهاد منطقهای برای نظارت و اعتمادسازی» توسط دیپلماتهایی، چون ظریف و عراقچی، نشان میدهد که روی میز دیپلماسی، گزینههایی برای مصالحه وجود دارد. اما لازمه آن، ترک زیادهخواهی و بازگشت به منطق توافق است.
با وجود فضاهای تبلیغاتی و فشارهای رسانهای، شواهد حاکی از آن است که هم ایران و هم غرب، به دنبال حفظ پنجرهای برای گفتوگو هستند. البته این پنجره بسیار محدود و شکننده است. دخالت اسرائیل، فقدان اراده سیاسی در واشنگتن، و عدم انسجام در سیاستهای داخلی ایران، عواملی هستند که میتوانند این فرصت را نابود کنند.
در چنین شرایطی، هیأت آژانس میتواند نقشی کلیدی بازی کند؛ اگر مأموریتش تنها محدود به گزارشنویسی نباشد و در جهت تسهیل گفتوگوها گام بردارد. البته باید دید ایران با چه سطحی از شفافسازی و ابتکار به میدان خواهد آمد و آیا آمریکا و اروپا آمادهاند مسیر فشار را با دیپلماسی جایگزین کنند یا خیر.
نظر شما