از روسیه که آبی برای ایران گرم نمی‌شود اما آیا چین در صورت جنگ جدید بین اسرائیل و ایران می‌تواند در نقش متحد تهران ظاهر شود؟

روسیه کنار ایران نخواهد ایستاد/ چین برگ برنده ایران در جنگ جدید با اسرائیل است؟

انتخاب نوشت: در عصر اطلاعات، قدرت دیگر صرفاً در حوزه سخت‌افزار خلاصه نمی‌شود؛ بلکه بخش مهمی از آن در توانایی شکل‌دهی به ذهن‌ها، ساختن تصویرها و هدایت افکار عمومی نهفته است. روایت‌سازی، هنر و علمِ تعریف کردنِ «واقعیت» از زاویه‌ای خاص است. زاویه‌ای که منافع ملی، هویت فرهنگی، و اهداف ژئوپلیتیکی یک کشور را بازتاب می‌دهد. در جهانی که رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی، و نهادهای بین‌المللی هر روز روایت‌های تازه‌ای تولید می‌کنند، کشوری که نتواند روایت خود را بسازد و منتشر کند، محکوم به دیده نشدن یا بد دیده شدن است.

روایت‌ها نه‌تنها بازتابی از واقعیت‌اند، بلکه خود واقعیت را شکل می‌دهند. آن‌ها می‌توانند یک بحران و تهدید را به فرصت، و یک سیاست را به ابزار کسب مشروعیت کنند. از جنگ‌های سرد گرفته تا رقابت‌های تجاری امروز، روایت‌سازی نقشی محوری در تعیین برنده و بازنده داشته است. کشوری که روایتش شنیده شود، می‌تواند قواعد بازی را تغییر دهد؛ و کشوری که روایتش نادیده گرفته شود، حتی اگر حق با او باشد، در حاشیه باقی می‌ماند. در این چارچوب، روایت‌سازی نه یک فعالیت جانبی، بلکه بخشی از راهبرد کلان ملی است. از دیپلماسی عمومی گرفته تا امنیت ملی، از سیاست خارجی تا انسجام داخلی. و اینجاست که اهمیت آن به‌عنوان یک ابزار قدرت نرم، به‌وضوح نمایان می‌شود.

این موضوعی است که شاید در شرایط فعلی که بین ایران و اسرائیل یک جنگ ۱۲ روزه رخ داده  و احتمال وقوع یک جنگ دیگر هم وجود دارد اهمیت مضاعف پیدا کند. در شرایط کشورهای غربی و در راس آن‌ها آمریکا به طور کامل و همه جانیه حامی اسرائیل هستند و کشور روسیه هم نشان داده است که در شرایط سخت در عمل هیچ حمایتی از ایران نخواهد کرد. با این حال یک کشور تاثیرگذار مانند چین ممکن است هنوز به عنوان یک کشور  مهم بتواند اثرگذاری داشته باشد. در واقع اگر ایران بتواند در چنین شرایطی اهمیت خود را برای چین به‌عنوان متحدی ضدآمریکایی و مستقل نشان دهد و یک روایت دقیق از عوارضی که سیاست های تهاجمی اسرائیل در منطقه برای منافع چین به همراه دارد و نقش ایران در مهار آن را درست روایت کند شاید بتواند حمایت بیشتر چین را جلب کند؛ از طرفی اگر اسرائیل بتواند به‌عنوان یک شریک تکنولوژیک و باثبات چین را متقاعد کند که بدون حمایت از ایران هم منافع این کشور حفظ شود ممکن است بتواند سطح حمایت اندک فعلی چین از ایران را هم تحت تاثیر قرار دهد. این موضوعی است قدرت روایت سازی و متقاعدسازی را بیشتر بازتاب می‌دهد. کشوری که روایتش شنیده شود، می‌تواند قواعد بازی را به نفع خود تغییر دهد؛ و کشوری که روایتش نادیده گرفته شود، حتی اگر منافع مشترک با چین داشته باشد، در حاشیه تصمیم‌گیری‌های راهبردی باقی خواهد ماند.

راهبرد ایران برای افزایش اهمیت نزد چین

ایران می‌تواند با تکیه بر چند محور کلیدی، جایگاه خود را در نگاه چین تقویت کرده و اهمیت اسرائیل را کاهش دهد:

۱- ایران با مواضع ضدآمریکایی خود، می‌تواند چین را متقاعد کند که اسرائیل عامل توسعه و گسترش نفوذ آمریکا است که به ضرر چین خواهد بود از آنجا که چین در حال رقابت راهبردی با آمریکا است، ایران می‌تواند خود را به‌عنوان یک متحد طبیعی در برابر سیاست‌های مداخله‌گرانه ایالات متحده و اسرائیل معرفی کند

۲- ایران می‌تواند خود را به عنوان ضامن ثبات در مسیرهای انرژی و ژئوپلیتیک منطقه‌ای نشان دهد. ایران با کنترل تنگه هرمز و موقعیت جغرافیایی کلیدی در مسیر پروژه «کمربند و جاده»، می‌تواند نقش حیاتی در امنیت انرژی چین ایفا کند. هرگونه بی‌ثباتی ناشی از سیاست‌های اسرائیل یا متحدانش، تهدیدی برای منافع بلندمدت چین در منطقه خواهد بود.

۳-  ایران می‌تواند روایت‌سازی از اسرائیل به‌عنوان عامل بی‌ثباتی را برای چین ملموس‌تر کند. برای مثال می‌تواند سیاست‌های تهاجمی اسرائیل را به‌عنوان تهدیدی برای صلح منطقه‌ای و نظم چندجانبه‌گرای مورد نظر چین معرفی کند. نزدیکی اسرائیل به آمریکا، به‌ویژه در حوزه نظامی، می‌تواند به‌عنوان عاملی برای بی‌اعتمادی چین نسبت به تل‌آویو برجسته شود.

۴- نقش ایران در مقابله مستقل با قدرت‌های غربی ایران در جنگ‌های اخیر نشان داده که بدون اتکا به قدرت‌های خارجی، توانایی دفاع از خود را دارد. این استقلال راهبردی می‌تواند برای چین جذاب باشد، زیرا نشان‌دهنده قابلیت اتکا به ایران در شرایط بحرانی است و ایران باید تلاش کند که اگر باور چین به ایران در این مورد آسیب دیده است آن ترمیم کند.

البته در مقابل، اسرائیل نیز می‌کوشد با برجسته‌سازی مزایای همکاری با خود، جایگاه ایران را در نگاه چین تضعیف کند برای مثال:

۱- تکنولوژی پیشرفته و نوآوری اسرائیل با ارائه فناوری‌های پیشرفته در حوزه‌های امنیت سایبری، کشاورزی هوشمند، و پزشکی، می‌تواند چین را متقاعد کند که همکاری با تل‌آویو منافع اقتصادی و فناورانه بیشتری نسبت به نزدیکی و حمایت از تهران دارد.

۲- روایت‌سازی از ایران به‌عنوان تهدید منطقه‌ای اسرائیل تلاش می‌کند ایران را به‌عنوان عامل بی‌ثباتی، حامی تروریسم، و تهدیدی برای امنیت منطقه معرفی کند. این روایت می‌تواند در صورت موفقیت، چین را به کاهش تعاملات راهبردی با ایران سوق دهد.

۳- تاکید بر همکاری غیرسیاسی و اقتصادی با چین اسرائیل ممکن است بر این نکته تأکید کند که روابطش با چین براساس منافع اقتصادی است و برخلاف ایران، وارد بازی‌های ژئوپلیتیکی نمی‌شود. این رویکرد می‌تواند برای چین که به دنبال حفظ تعادل در روابط جهانی است، جذابیت ایجاد کند.

۴- تضعیف تصویر ایران در نهادهای بین‌المللی از طریق لابی‌گری در نهادهای جهانی، اسرائیل می‌تواند تلاش کند تا تصویر ایران را به‌عنوان کشوری منزوی و غیرقابل اعتماد تثبیت کند، و در نتیجه چین را از حمایت علنی از ایران باز دارد.

در نهایت، باید پذیرفت که روایت‌سازی نه‌تنها یک ابزار ارتباطی، بلکه یک سرمایه‌ی راهبردی است که می‌تواند مسیر توسعه، تعاملات بین‌المللی، و حتی سرنوشت سیاسی یک کشور را رقم بزند. کشوری که روایت خود را با دقت، انسجام، و جذابیت ارائه دهد، می‌تواند در ذهن جهانیان جایگاهی بسازد که فراتر از قدرت نظامی یا اقتصادی‌اش باشد. رقابت ایران و اسرائیل برای جلب حمایت چین، به توانایی هر کشور در روایت‌سازی مؤثر، هم‌سویی با منافع بلندمدت چین، و ارائه مزایای ملموس اقتصادی و ژئوپلیتیکی بستگی دارد. ایران با تکیه بر استقلال راهبردی و ضدیت با آمریکا، می‌تواند خود را به‌عنوان شریک قابل‌اعتماد در نظم چندقطبی معرفی کند. در مقابل، اسرائیل با برجسته‌سازی توانمندی‌های فناورانه و روایت‌سازی امنیتی، می‌کوشد جایگاه ایران را تضعیف کند. در شرایط فعلی به نظر می‌رسد ایران بیشتر از اسرائیل نیاز دارد که تلاش کند تا جایگاه و اهمیت خود را چین بازنمایی کند و نشان دهد که حمایت پکن از تهران با منافع بلند مدت سازگاری بیشتری دارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

آخرین مطالب