اقتصاد۲۴ نوشت: حالا دیگر تا رسیدن پاییزی متفاوت برای ایران کمتر از ۳۰ روز زمان است. برای دستگاه دیپلماسی و سیاست ورزان ایرانی و البته جمع بزرگی از شهروندان و افکار عمومی ایرانیان احتمالا این مهر ماه دیگر بوی پاییز و مدرسه نخواهد داد چرا که شمارش معکوس برای فعال شدن مکانیسم ماشه آغاز شده است. در واقع نسیم خنکی هوا (اگر ایران اقدامی فوری انجام ندهد) این بار با اسنپ بک به سوی ایرانیان میآید.
این مکانیسم که در متن برجام و ذیل قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت تعریف شده، اگر از سوی یکی از طرفهای غربی فعال شود، به معنای بازگشت همه تحریمهای سازمان ملل علیه ایران خواهد بود؛ تحریمهایی که در سالهای پس از برجام تعلیق شده بودند و حالا دوباره با قدرتی چندبرابر میتوانند ایران را در تنگنا قرار دهند.
مکانیسم ماشه به زبان ساده چه میکند؟
مکانیسم ماشه (snapback) عملاً سازوکاری است که به طرفهای توافق هستهای اجازه میدهد در صورت ادعای نقض تعهدات از سوی ایران، بدون نیاز به اجماع شورای امنیت، همه تحریمهای پیشین سازمان ملل را بازگردانند.
این یعنی ایران بار دیگر در معرض تحریم تسلیحاتی، محدودیتهای بانکی، ممنوعیت همکاریهای فنی و سرمایهگذاریهای کلان بینالمللی قرار میگیرد. مهمتر آنکه این تحریمها در قالب "قطعنامه شورای امنیت" اعمال میشوند و بنابراین از نظر حقوقی و سیاسی برای همه کشورها لازمالاجرا هستند.
بریکس و شانگهای؛ دو بلوک پرطمطراق
در این میان، اما یک مساله مهم و شاید دور مانده از ذهن بخش بزرگی از تندروهای اصولگرا که همواره عضویت در پیمان شانگهای و بریکس را در افتخارات دولت مورد علاقه خود یعنی دولت سیزدهم میگذاشتند، این است که تاثیر مکانیسم ماشه بر این دو پیمان و حلقه میتواند بسیار موثر و حتی ویرانگر باشد.
دولتهای اصولگرا در ایران طی سالهای اخیر برای جبران انزوای ناشی از تحریمهای غرب، به سمت ائتلافهای غیرغربی روی آورد.
اتحاد بریکس و سازمان همکاری شانگهای البته که جزو افتخاراتی بودند که اصولگرایان و حامیان دولت مرحوم رئیسی مدام درباره توان همکاری با شرق به آن ارجاع میدادند (بدون آن که قید کنند سازوکار پیوستن به این سازمانها در دوران حسن روحانی آغاز شده بود).
اما حالا مساله این است، با فعال شدن مکانیسم ماشه، عضویت در این سازمانها و پیمانها منفعتی برای ایران دارد؟ برای پرسش به این پاسخ ابتدا باید به صورت اجمالی با این دو سازمان آشنا شد.
بریکس (BRICS) چیست و چه میکند؟
بریکس اتحادی است متشکل از اقتصادهای نوظهور مانند چین، روسیه، هند، برزیل و آفریقای جنوبی. هدف این بلوک، ایجاد توازن در برابر نظام مالی غربی و نهادهایی، چون بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول است. ایران پس از سالها تلاش دیپلماتیک، سرانجام در سال ۲۰۲۳ میلادی (۱۴۰۲) بهعنوان عضو کامل پذیرفته شد و از ابتدای ژانویه ۲۰۲۴ عضویتش رسمیت یافت. دولت ابراهیم رئیسی این عضویت را "گشایشی تاریخی" خواند و رسانههای اصولگرا بارها از آن بهعنوان شکست سیاستهای غرب یاد کردند.
اهمیت عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای چیست؟
این سازمان که با محوریت چین و روسیه شکل گرفته، در ابتدا بر همکاریهای امنیتی و مبارزه با تروریسم متمرکز بود و بعدها حوزههای اقتصادی و ترانزیتی نیز به آن اضافه شد. ایران از سال ۱۳۸۴ بهعنوان عضو ناظر حضور داشت و پس از کشوقوسهای طولانی، در شهریور ۱۴۰۱ رسماً به عضویت کامل پذیرفته شد. اصولگرایان آن را "دستاورد بزرگ شرقگرایی" معرفی کردند و حتی آن را نقطه پایان سیاست نگاه به غرب توصیف نمودند.
جریان سیاسی اصولگرا در داخل کشور بارها با این عضویتها فخرفروشی کرده و آنها را سند بینیازی ایران از غرب دانسته است.
اما فعال شدن مکانیسم ماشه، درست در زمانی که هنوز ایران حتی نتوانسته بود بهره اقتصادی ملموسی از این عضویتها ببرد، میتواند همه این ادعاها را پوچ و بیاثر کند.
مکانیسم ماشه؛ پایان کارکرد واقعی عضویتها
با فعال شدن مکانیسم ماشه، ایران از نظر حقوقی همچنان عضو بریکس و شانگهای باقی خواهد ماند، اما کارکرد عملی این عضویتها بهشدت محدود میشود.
تحریمهای سازمان ملل اعضای این بلوکها را وادار خواهد کرد در روابط رسمی و اقتصادی با ایران عقبنشینی کنند. هیچ بانکی حاضر نخواهد بود در شرایط بازگشت تحریمهای شورای امنیت، تراکنشهای مالی مرتبط با ایران را پردازش کند و هیچ پروژه کلانی نمیتواند بدون نقض قطعنامهها پیش برود.
به این ترتیب، عضویت ایران در این پیمانها عملاً به جایگاه نمادین و تشریفاتی محدود خواهد شد؛ عضویتی که بیشتر در سطح عکسهای یادگاری و بیانیههای سیاسی باقی میماند تا در قالب قراردادهای اقتصادی و همکاریهای واقعی.
سناریوهای پیش روی ایران
اما برای ایران ادامه عضویت در شانگهای و بریکس پس از فعال شدن مکانیسم ماشه، شامل چند رویکرد متفاوت میشود.
سناریوی عضویت نمادین:
ایران همچنان در بریکس و شانگهای حضور خواهد داشت، اما عضویت صرفاً جنبه سیاسی و تبلیغاتی خواهد داشت. تهران میتواند از آن بهعنوان "کارت حیثیتی" استفاده کند، بیآنکه دستاورد اقتصادی ملموسی داشته باشد.
سناریوی انزوای بیشتر:
با فعال شدن مکانیسم ماشه، حتی کشورهای غیرغربی نیز برای پرهیز از تنش با شورای امنیت و جلوگیری از خطر تحریمهای ثانویه، سطح روابط با ایران را کاهش میدهند. در این حالت، عضویت ایران به ابزاری بیاثر بدل شده و حتی میتواند نشانهای از انزوای مضاعف باشد.
سناریوی بلوکبندی جایگزین:
ایران ممکن است بکوشد با اتکا به شعار اتحاد با شرق ائتلافهای کوچکتر یا توافقهای دوجانبه را پررنگ کند؛ اما تجربه گذشته نشان داده حتی شرکای نزدیک مثل چین و روسیه حاضر نیستند برای ایران هزینه تقابل با شورای امنیت را بپردازند. بنابراین، این سناریو بیش از آن که کارکرد اقتصادی داشته باشد، در سطح شعار باقی خواهد ماند.
واکنش احتمالی اصولگرایان چه خواهد بود؟
در همین حال باید توجه داشت که با وجود چنین چشماندازی، جریان اصولگرا در داخل کشور به احتمال زیاد تلاش خواهد کرد فعال شدن مکانیسم ماشه را کماهمیت جلوه دهد.
آنها ممکن است ادعا کنند این تحریمها «اثر واقعی» ندارند یا «پیشتر هم کشور در تحریم بوده است».
در رسانههای وابسته به این جریان احتمالاً شاهد تکرار همان روایت خواهیم بود: تأکید بر اینکه عضویت در بریکس و شانگهای ادامه دارد و ایران همچنان بخشی از محور شرق است. حتی ممکن است برای جبران هزینه سیاسی، اصولگرایان به نمایشهای تبلیغاتی تازه مانند امضای توافقهای نمادین با کشورهای کوچکتر یا تکیه بر پروژههای همکاری منطقهای دست بزنند.
اما واقعیت این است که چنین واکنشهایی بیشتر مصرف داخلی دارد و در عرصه اقتصاد جهانی و روابط بینالملل، چیزی از سنگینی تحریمهای شورای امنیت و بیاثر شدن عملی عضویت ایران در بلوکهای شرقی نمیکاهد.
فعال شدن مکانیسم ماشه، نهتنها اقتصاد ایران را با تحریمهای گستردهتر مواجه خواهد کرد، بلکه دستاوردهایی، چون عضویت در بریکس و شانگهای را نیز عملاً بیاثر میسازد.
در چنین شرایطی، همه تلاشهای چند سال اخیر برای یافتن «راهحل شرقی» جایگزین تحریمها به مانعی اساسی برمیخورد و بار دیگر نشان میدهد که هیچ ائتلاف منطقهای نمیتواند بهتنهایی جای خالی تعامل سازنده با اقتصاد جهانی را پر کند.
نظر شما