رویداد۲۴ نوشت: از جنگ دوازده روز آنقدر نگذشته که تغییر رویه مقطعی صداوسیما را فراموش کرده باشیم. مردم به یاد دارند که رسانه ملی در آن دوره، طی یک تغییر رویه آشکار، شروع به استفاده از نمادهای ملی مانند پهلوانان شاهنامه کرد. صداوسیما همچنین تلاش کرد با استفاده از کارشناسان طیفهای مختلف سیاسی و چهرههایی که میان عامه مردم اقبال عمومی دارند، در جامعه انسجام ملی ایجاد کند. هنوز مدت کوتاهی از این نمایش اتحاد نگذشته بود که وحید جلیلی قائم مقام صدا و سیما، وطن مد نظر رقبا را به «آغل» تشبیه کرد و گفت: «برخی میخواهند به اسم همبستگی ملی و وحدت ملی فقط از وطن بگوییم و اسم خدا و پیغمبر را نیاوریم و میگویند همه باشند... بعضیها میخواهند وطن را به آغل تبدیل کنند.»
این اظهارنظرها نشان داد قرار نیست چیز خاصی تغییر کند و حالا با دور شدن ظاهری سایه جنگ از سر کشور، صدا و سیما به تنظیمات کارخانه برگشته است.
اخیراً فرزاد حسنی مجری صدا و سیما در یک مصاحبه به صراحت گفت «تلویزیون برای جبلی و جلیلی نیست! برای مردم و جمهوری اسلامی ایران است.» او از مسئولان صدا و سیما درخواست کرده که تلویحاً درها را برای ورود چهرههای مطرحی مانند احسان علیخانی، علی ضیا و رضا رشیدپور باز کند. اما چرا صدا و سیما در برابر درخواست نیروهای نزدیک به خودش هم مقاومت میکند؟
رسانهای که ملی نیست
اواخر مهرماه، زهره سادات هاشمی، یکی از مجریان سابق صدا و سیما در گفت و گویی جنجالی عنوان کرد: «دو ماه مانده به انتخابات ۱۴۰۰، مسئولین صداوسیما رسما به من گفتند میخواهیم ابراهیم رئیسی پیروز انتخابات شود. تنها چیزی که در صداوسیما اهمیت نداشت حرفهایگری بود و شما باید به منویات عمل میکردید.» او هم چنین در بخش دیگری از این مصاحبه گفت: « از نظر پیمان جبلی مردم فقط کسانی هستند که در مراسم تشییع شهید سلیمانی شرکت کردند.» این دو اظهارنظر کافیست تا رویه حاکم بر صدا و سیما مشخص شود.
واقعیت این است که از نظر جبلی و جلیلی مردم یعنی کسانی که طرفدار جریان سیاسی آنها هستند وگرنه طیف جماعتی که در مراسم تشییع قاسم سلیمانی شرکت کردند بسیار وسیعتر از دایره تنگ اطرافیان این دو عزیز است. خود قاسم سلیمانی بارها تاکید کرده بود که همه مردم ایران فارغ از عقایدشان مردم این سرزمین هستند و باید به آنها توجه شود. اما جبلی و جلیلی اصرار دارند که صدا و سیما به دست یک گروه سیاسی خاص _بخوانید فرقه سیاسی_ اداره شود و بلندگوی این جریان باشد نه مردم ایران.
مدیران صدا و سیما در خفا و جلا بارها عنوان کردهاند که اقشار مردم ایران و عقاید آنها را به رسمیت نمیشناسند. این در حالی است که کشور ایران از عقاید گوناگونی تشکیل شده که همزیستی آنها در کنار هم به ایران هویت و معنا میدهد. این که رسانه رسمی کشور فقط گروه خاصی از مردم را ایرانی بداند و برای آنها برنامه تولید کند، نه به لحاظ اخلاقی و نه به لحاظ امنیتی صحیح نیست. ادامه این روند کشور را به ورطه هولناکی میکشاند. مهمترین خطر چنین رویکردی، از دست رفتن حس وطندوستی گروه زیادی از مردم است که هیچ نمایندهای در رسانه رسمی کشور ندارند و تشدید احساس جداماندگی، یکی از بزرگترین اشتباهات راهبردی است که مدیران صدا و سیما در حال ارتکاب به آن است.
مخاطبی که دیگر وجود ندارد
جبلی اخیرا مدعی شده ۷۰ درصد مردم ایران بیننده برنامههای صدا و سیما هستند. اما خود جبلی هم میداند این آمار درست نیست. آمارها نشان میدهد بدون در نظرگرفتن برنامههای ورزشی و پخش زنده مسابقات فوتبال، مخاطب صدا و سیما از ۲۰ درصد تجاوز نمیکند. این موضوع دیگر نیاز به تحلیل و بررسی و آمارهای ساختگی ندارد. کافیست یک روز رئیس محترم سازمان صدا و سیما به میان مردم برود تا ببیند چند درصد مردم، با وجود تبلیغات ۳۶۰ درجه برنامههای تلویزیون اعم از بیلبوردهای شهری برای تبلیغ سریالها، اسم برنامههای تولید شده در صدا و سیما به گوششان خورده، چه برسد که آنها را تماشا کنند.
این که رسانه رسمی کشور تا این اندازه از حقایق جامعه دور باشد جای تاسف دارد. اما موضوع فقط تاسف خوردن به حال مدیران ناآگاه صدا و سیما نیست. موضوع این جاست که هزاران میلیارد صرف ساخت برنامههایی میشود که نه تنها دیده نمیشود بلکه در صورت دیده شدن، اُمیدی هم به جامعه تزریق نمیکنند. با این وصف به نظر می رسید صدا و سیما زیان دهترین نهاد کشور است. سازمانی که با اجرای سیاستهای بسته نه تنها برنامههایی کم مخاطب میسازد که باعث میشود شکاف میان مردم و حاکمیت تشدید شود و این بزرگترین خطری است که صدا و سیما برای ایران امروز دارد.