روزنامه شرق نوشت: علیرضا دبیر با اظهارات جدیدش در مراسم رونمایی از کتاب زندگینامه غلامرضا تختی، به نام «در بارانداز» دوباره سروصدا کرده است. او طبق انتظار با نیش و کنایه حرف زده و توصیه کرده: «برای جهانپهلوانشدن زور نزنید!». رئیس فدراسیون کشتی ایران برای اینکه خدای نکرده کسی در تشخیص مخاطبِ نیش و کنایهاش دچار خطا نشود، آدرس دقیقتر داده و گفته: «در زلزله بوئینزهرا که تختی کمک کرد، یک عکس از او در حال کمک نیست، اما الان طرف میخواهد جایی برود برای کمک با خودش عکاس و فیلمبردار میبرد و...».
کمتر کسی است که نداند باید بهجای واژه «طرف» کدام نام را بگذارد. کمتر کسی است که نداند مخاطب این نیش و کنایهها چه کسی است. کمتر کسی از اهالی ورزش و رسانه است که از دعوای دبیر، رئیس فدراسیون حال حاضر و رسول خادم، رئیس فدراسیون پیشین خبر نداشته باشد. آنها که پیگیرتر هستند ریشه این دعوا را در سال ۱۹۹۸ و آن کُچ تلفنی میبینند؛ تماسی برای انتقال نکات فنی و راز و رمز شکستدادن علیرضا دبیر. میگویند آن سوی خط رسول خادم بوده که راهحل شکست دبیر را به مربیِ محمد طلایی گوشزد میکرده است! الله اعلم. دعوایی که تا سال ۲۰۰۲ و دوتکهشدن تمرین در سالن کشتی امجدیه و صنایع دفاع پیش رفته و به لیست شورای شهر و بیرونماندن نام دبیر از جمع اصولگرایان با خطدهی رسول خادم رسیده و تا امروز هم ادامه پیدا کرده است.رئیس فدراسیون امروز کشتی ایران هر از چندی که میکروفون و دوربین میبیند، لب باز میکند و میان حرفهایش درباره مسائل روز کشتی، مستقیم و غیرمستقیم به رسول خادم نیش میزند؛ از طعنه به نام خانوادگی خادم تا کنایه به منش و روشی که رئیس فدراسیون سابق مدتی است پیش گرفته است. گویی دبیر هیچ کاری جز حمله به خادم ندارد. جالب اینکه علیرضا دبیر هرچه سعی میکند هربار نیشی تندوتیزتر پرتاب کند، از آن سو با واکنشی روبهرو نمیشود. رئیس سابق فدراسیون کشتی ایران سکوت کرده و به فضای مجازی پناه برده است و گاهی چیزکی درباره مسائل روز و فعالیتهایش منتشر میکند. رسول خادم پس از آن نامه معروف، «آقا رسولِ» مردم شده است و جز به ضرورت آن هم در مَجاز حرف نمیزند. آقا رسول و تیمش (کشتیگیرهای بازنشسته و شاگردان دوران مربیگریاش در تیم ملی) مدتهاست فارغ از مسئولیتهای رسمی، در مناطق محروم و آسیبدیده به میدان میروند و شرح حال کمکها را در اینستاگرام گزارش میدهند که به زعم علیرضا دبیر تعبیر میشود به «زورزدن برای جهانپهلوانشدن».