تسنیم نوشت: محمدرضا زنوزی مالک باشگاه تراکتور که به اظهارنظرهای عجیب و متناقض شهرت دارد، جمعهشب بار دیگر چنین روندی را در پیش گرفت. زنوزی که بهواسطه سالها حضور در باشگاه تراکتور، محبوبیت خاصی بین هواداران این تیم پیدا کرده است، با اظهارات خود عملاً آتش اختلافات را شعلهورتر کرد.
زنوزی در شرایطی از «مهندسی داوری» سخن میگوید که تیمش خرداد سال ۱۴۰۴ جام قهرمانی لیگ برتر را بالای سر برد و چند ماه بعد از آن در مرداد ماه قهرمان سوپرجام شد. در دهه ۸۰ اصطلاحی در فوتبال ایران باب شد بهنام «دستهای پشتپرده» و برخی مربیان میگفتند «این دستها نمیخواهند ما قهرمان شویم.»، همان مربیان سالهای بعد که قهرمان شدند دیگر خبری از دستهای پشتپرده نبود و بر اساس شایستگیهایشان به این عنوان رسیدند،
این حکایت مالک باشگاه تراکتور است که در سالی که بهقول خودش دو «جام فلزی» را گرفته است، اینچنین از «مهندسی داوریها» سخن میگوید. زنوزی با این حرف عملاً قهرمانیهای تراکتور را هم زیر سؤال برده است. در اینکه داوری فوتبال ایران با مشکلات زیادی مواجه است و حتی با وجود VAR هم اشتباهات ادامه دارد شکی نیست، اما مگر میشود یک تیم در سه ماه دو جام بگیرد و وقتی در ادامه موفق نبود پای «مهندسی داوری» را به میان بکشد؟ چگونه است که وقتی تراکتور قهرمان ایران شد همه چیز گل و بلبل بود و حالا همه چیز بد شده است؟
چطور زنوزی زمانی که فدراسیون سال گذشته پرونده بیرانوند را بیش از ۴۰۰ روز نگه داشت، حرفی نمیزند و اگر صحبتی هم میکرد مربوط به این پرونده بود نه ماجرایی دیگر، البته که این نقد به فدراسیون وارد است که چرا این پرونده را تا این حد نگه داشت، شاید اگر آن روز فدراسیون اقتدار خود نشان میداد و تحت تأثیر فشارها قرار نمیگرفت، امروز شاهد این رفتارهای او نبود.
زنوزی عملکرد تراکتور در آسیا را شاهد حرفهایش آورده است، اما مگر تراکتور در آسیا چه توفیقی به دست آورده است؟ سال گذشته این تیم در لیگ قهرمانان آسیا۲ حذف شد و امسال هم که هنوز مرحله اول لیگ نخبگان است.
او البته مدیرعامل باشگاهش را نیز بینصیب نگذاشت و با انتقاد از سعید مظفریزاده گفت: «مدیرعامل ما هم که حرف نمیزند، الحمدلله یک پسر خوب آوردیم و گذاشتیم آنجا و حرفی نمیزد، خودش داور است و میبیند داوری بهضرر تیمش است و هیچ مصاحبهای انجام نمیدهد.»، با این حرف میتوان اینگونه نتیجه گرفت که صحبتها و رفتارهای خداداد عزیزی همان کارها و حرفهای زنوزی است که اگر نبود زنوزی از او هم انتقاد میکرد. چند وقت پیش باشگاه تراکتور در حمایت از خداداد بیانیهای صادر کرد و این نشان میدهد رفتارها و حرفهای عزیزی، مکنونات قلبی زنوزی است.
حالا مشخص میشود چرا خداداد عزیزی جلوی دوربینها زل میکند و حرفهای زشت و ناپسندش را تکرار میکند و چرا کاپیتان تیم وسط زمین کشالهدرد میگیرد. باشگاهی که مالک آن اینگونه حرف میزند، حتماً زیرمجموعهاش هم همین روند را در پیش میگیرد.
مالک تراکتور در عین حال بازی نخنماشده گذشتهاش را بار دیگر آغاز کرد؛ کنار کشیدن تراکتور از مسابقات! حرفی خندهدار که تاکنون چند بار از دهان زنوزی خارج شده و در همان حد هم مانده است، این حنا سالهاست که دیگر رنگی ندارد.
موضوع اصلی اما بازی خطرناکی است که زنوزی چند وقتی است آن را شروع کرده؛ او مسائل قومیتی را پیش کشیده است و بیآنکه توجه کند چه میگوید با حرفهایش تفرقهافکنی انجام میدهد. این حرفها یا از ذهن زنوزی تراوش کرده است که باید تأسف خورد چنین فردی مالک یک باشگاه بزرگ و مردمی است یا برخی مشاورانش به او القا کردهاند که باز هم جای تأسف دارد. زنوزی یا نمیداند چه میگوید یا عامدانه چنین حرفهایی را میزند؛ در هر دو صورت با این صحبتها بر طبل دشمنی و تفرقه میکوبد، واقعاً زنوزی پیش خودش چه فکری کرده که این بازی خطرناک را پیش کشیده است؟ او یک لحظه هم به عواقب حرفهایش فکر کرده است؟
زنوزی البته خودش را «هوادار» تراکتور نامید و گفت که به همین خاطر به کمیته اخلاق فدراسیون نمیرود، یک فرار رو به جلو برای اینکه هر حرفی که دلش بخواهد بزند و پاسخگو هم نباشد، این هم آنقدر خندهدار است که شاید زنوزی هم دوباره آن را تکرار نکند، هوادار تراکتور در تلویزیون چهکار میکرد؟ پس مالک باشگاه کیست؟ هنگام حمله و تفرفهافکنی، مالک هستید و هنگام پاسخگویی، هوادار؟
تناقضهای زنوزی به همین جا ختم نمیشود، او در شرایطی که در سالهای گذشته روابط خوبی با درویش نداشت این بار از او بهعنوان بهترین مدیرعامل ایران یاد کرد و البته در فاصله کمتر از دو ماه حرفش را در مورد رئیس فدراسیون فوتبال تغییر داد، این حجم از ثبات نظر واقعاً در دنیا بینظیر است!