رئیسی به جای سیاست‌گذاری دستور می‌دهد!

داستان دستور ابراهیم رئیسی برای ریشه کنی فقر مطلق نمونه‌ای است از شیوه حکمرانی او. شیوه‌ای که در آن صدور دستور جای سیاست‌گذاری را گرفته است…

به گزارش تازه نیوز، اسفندیار عبداللهی در دیدارنیوز نوشت: سیدابراهیم رییسی، رئیس جمهور دستور داده فقر مطلق ظرف یکی دو هفته ریشه کن شود. او در بخشی از سخنان خود گفته است: «به‌عنوان یک طلبه نمی‌توانم ببینم که مردم مشکل دارند. از کمیته امداد، بنیاد مستضعفان، خیریه‌ها و وزیر رفاه می‌خواهم که رفع فقر مطلق در اولویت باشد و این مشکل را رفع کنیم؛ این فقط با طراحی و کار جهادی انجام می‌شود. از استانداران و همه بخش‌های کمیته امداد در سراسر کشور می‌خواهم از همین امروز اقدام کنند».

در چندماهی که از استقرار دولت سیزدهم سپری شده است، شاهد اظهاراتی از رییس جمهور انقلابی ایران بوده‌ایم که اولا بخش زیادی از آن در حد شعار‌هایی در قالب‌های رایج بوده است و مطلب تازه یا تحول آفرینی از طرف آقای رییسی بیان نشده است. از طرفی یک دو جین سخن نیز گفته‌اند که به مثابه یک کارشناس غیر مسئول مواردی را به مسئولان توصیه کرده است. رییس جمهور در سخنرانی‌ها یا اظهار نظر‌های خود دستوراتی هم صادر کرده است که البته طبیعی است و از باید هم رییس به مرئوس دستور بدهد. پس اشکال کجا است؟

سیدابراهیم رییسی دستوراتی گا‌ها صادر می‌کند که هیچ نشانه‌ای از تمرکز و توجه به موضوع طرح شده در آن نیست و رویکرد کارشناسانه‌ای پشت آن مشاهده نمی‌شود. به عنوان مثال رییس جمهور دستور داده است که بودجه ۱۴۰۱ بدون کسری بسته شود. آیا غیر از این است که این وظیفه دولت است که بودجه را هماهنگ با جیب و توان مالی کشور ببندد؟ روشن است که دیگران باید از شخص رییس جمهور و دولت مستقر بخواهند که بودجه‌ای قابل تحقق و واقعی به مجلس تقدیم کند. البته این سخن منطقی‌تر است که رییس جمهور یا سازمان برنامه و بودجه دولت او از مجلس شورای اسلامی بخواهند که بار و تعهد اضافی برای دولت نتراشند. اما سوال این جاست که مگر روسای جمهور قبلی دستور می‌دادند که بودجه با کسری بسته شود؟ کسری بودجه اساسا تا چه اندازه تابع دستورات رئیس دولت است و تا چه اندازه محصول ساختارها و رویه‌های معیوب و ضرورت‌های تحمیل شده از آن؟

چرا رییس جمهور به عنوان یک طلبه برای مبارزه با فساد، ریشه کن کردن ویروس کرونا، ارزان شدن خودرو و در آخرین مورد ریشه کن کردن فقر مطلق دستور می‌دهند؟ در حالی که باید به عنوان رییس دستگاه اجرایی کشور که طبیعتا وظیفه ذاتی او جاری کردن همه وجوه و جهات عدالت است، دست به کار شود نه به عنوان یک طلبه. بدیهی است مردم ایران نه باور می‌کنند و نه انتظار دارند که فقر در ایران ظرف دو هفته، دو سال و حتی بیست سال ریشه کن شود. چون مرفه‌ترین کشور‌های عالم هم به طور مطلق نتوانسته‌اند فقر را ریشه کن کنند. یک ضرب‌المثل معروف داریم که می‌گوید، “سنگ بزرگ نشان نزدن است”. مواردی چند از دستورات رییس جمهور درباره یک سری از مشکلات و گره‌های تاریخی اقتصادی و سیاسی دیده و شنیده شده است که ریشه در نوعی از شلختگی اجرایی تاریخی و تورم قانونی دارد و با هیچ تحکم و دستوری به صورت “آنی، فوری، سریع و انقلابی” قابل حل و رفع نیست.

یک بخش از دستورات رییس جمهور هم که قابل اجرا است و اجرا و انجام آن شدنی است نیز به نظر می‌رسد آسیب زا و خسارت آور باشند و یا اجرای آن به صورت گزینشی و تبلیغاتی اتفاق بیفتد. به عنوان مثال رییس جمهور دستور دادند که نهاد‌ها و سازمان‌های دولتی و خصوصی تا شعاع ۶۰ مترحریم سواحل دریا‌ها را تخلیه کنند. در این مورد خاص گزارش‌هایی می‌رسد که اجرای این دستور که اتفاقا با سر و صدا و پوشش خبری ویژه هم همراه بود، واقعی نبوده و به نظر می‌رسد وجه تبلیغاتی و خبری آن بیشتر از اثرگذاری میدانی و واقعی آن باشد.

یکی از آخرین تصمیمات شخص رییس جمهور دستور او مبنی بر اجرای طرح گردشگری آشوراده، جزیره‌ای زیبا، منحصر به فرد و آسیب پذیر، در دریای خزر و حوزه استان گلستان بوده است. با اینکه مجوز طرح گردشگری در آشوراده سال‌ها پیش صادر شده، اما روسای پیشین سازمان محیط زیست ایران مانع از اجرایی شدن آن شده بودند، اما ظاهرا با لابی نهاد‌های قدرتمند اقتصادی رییس جمهور قانع شده که این طرح اجرایی شود. این دستور رییس جمهور که با استقبال وزیر صنایع دستی و گردشگری خودش هم همراه بوده، اعتراض فعالان محیط زیست را به همراه داشته است.

به هر روی شرایط اقتصادی ایران خوب نیست و در حالی که جمهوری اسلامی هنوز درگیر در مذاکرات وین برای رفع تحریم‌ها و گشایش اقتصادی است، رییس جمهور دستوراتی صادر می‌کند که یا قابل اجرا نیستند، یا به جای توصیه و بیان دستوری، خود دولت مخاطب، مجری و پاسخگو است و پاره‌ای از دستورات و تصمیمات نیز از آنجا که خسارت به بار می‌آورند یا ذات آن موضوع دستور ناپذیر است، تعجب و تامل کارشناسان و مردم را به دنبال داشته است. این انتظار که رییس یک دولت یا حکومت، عالم دهر باشد و به همه علوم طبیعی و ماوراء طبیعی اشراف داشته باشد، در این مقطع از تاریخ بشر، انتظار بی جا و بی ربطی است. در دنیا هم ممکن است یک تاجر، هنرپیشیه، بازیکنی ملی پوش یا نظامی توسط مردم به عنوان رییس جمهور یا نخست وزیر انتخاب شود، کما اینکه دونالد ترامپ یک شومن و تاجر بود، رییس جمهور اوکراین یک هنر پیشه و نخست وزیر پاکستان یک بازیکن معروف رشته کریکت است. رییس جمهور ایران هم یک شهروند از صنف روحانی شیعه است و قبل از او هم افرادی در همین لباس توسط مردم ایران انتخاب شده بودند؛ بنابراین شخص منتخب لزوما متخصص در همه امور اجرایی نیست و این وزرا، معاونین و مشاورین او هستند که باید در اداره کشور تقسیم کار کنند.

پرسش این است؛ وزیر کار و رفاه اجتماعی و دیگر وزرای دولت کجا هستند و چه کاره‌اند که رییس جمهور ایران بداهه می‌گوید که “فقر مطلق” باید در کمتر از دو هفته ریشه کن شود؟ آیا قبل از بیان این دست از سخنان کسی هست به او مشورت دهد یا اساسا آقای رئیسی اعتقادی به مشورت گیری از متخصصان حوزه‌های مختلف دارد؟ رییس سازمان محیط زیست و گردشگری و متخصصان این دو حوزه به چه کار مشغولند که رییس جمهور عهده دار اجرایی کردن طرح گردشگری در یک جزیره کوچک و حساس در دریای خزر شده است؟ چه ارگانی و وزاتخانه‌ای مسئول برخورد با حریم‌خواران دریا هستند و اگر کار‌ها بر اساس قوانین ملی و منطقه‌ای پیش می‌رفت، چرا رییس جمهور باید برای حفظ حریم سواحل دستور تخلیه صادر کند؟ پس نهاد‌های مربوطه قضایی و اجرایی چکاره‌اند؟

به هر روی آنچه به ذهن می‌رسد این است که رییس جمهور ایران حق دارد سفر استانی سرزده! و نزده! داشته باشد. خوب است کار‌ها را فوری، آنی و انقلابی انجام دهد و مطلوب است هر وقت تشخیص داد به زیر دستانش دستور دهد؛ لذا انتظار جامعه و کارشناسان این است که امور به صورت طبیعی، منطقی، قابل فهم و درک و باور پذیر انجام شوند و از رییس جمهور انتظار می‌رود در مسیر مسئولیت و ماموریت خود، با لحاظ و توجه به جایگاه خود به عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور، عمل کند و قبل از هر تصمیم و صدور هر دستوری، موضوع مورد نظر از یک مسیر کارشناسی بگذرد و رییس جمهور  اصل مشورت را به عنوان ابزاری مطمئن در حکمرانی، سرلوحه کار خود قرار دهد و البته به این نکته توجه داشته باشد که حکومت داری آن هم در جهان پیچیده امروز بیش از آن که تابع صادر کردن دستورات مکرر باشد تابع سیاست‌گذاری درست است. سیاست‌گذاری درست هم تابع شکل‌گیری نهادهای سالم و منسجم و کارآمد برای امر حکمرانی است و از آن مهم‌تر این که مشکلات جوامع بشری معمولا بغرنج‌تر از آنند که سریع و فوری و انقلابی رفع و رجوع شوند.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.