وقتی جنتی ۹۷ساله در ریاست شورای نگهبان می‌ماند یعنی حکومت می‌خواهد دست سازمان‌های اطلاعاتی در حذف شایستگان باز باشد

حمیدرضا جلایی‌پور در یادداشتی نوشت: اوضاع کشور خطیر است، چون صحنه سیاسی از حضور میانه‌ها، واقع‌گرا‌ها و عقلا خالی است.

به گزارش تازه‌نیوز و به نقل از روزنامه اعتماد، «چگونه می‌توان با انتخابات ۱۴۰۲ روبرو شد؟» حمیدرضا جلایی‌پور است که در آن آمده: آنقدر اوضاع کشور خراب است و آنقدر مشارکت مردم در انتخابات بی‌حاصل شده که جبهه اصلاحات در بیانیه‌اش اعلام کرده که این جبهه برای انتخابات مجلس در اسفند ۱۴۰۲ «توصیه‌ای» ندارد. البته این جبهه نگفته برای انتخابات کاری نکنید، لذا همچنان این سوال پیش روی ما است که در این انتخابات چه می‌توان کرد؟

در شرایط فعلی برای پاسخ به این سوال از دو رویکرد می‌توان استفاده کرد، من مدافع رویکرد دوم هستم. در رویکرد اول از «تقدم اصلاحات ساختاری بر اصلاحات سیاستی» دفاع می‌شود و انتخابات مهندسی شده را جدی نمی‌گیرد. این رویکرد قبل از انتخابات انتظار دارد حکومت تغییرات ساختاری را بپذیرد تا زمینه انتخابات معنادار فراهم شود. تغییراتی مثل برقراری تناسب میان اختیارات و مسوولیت مقامات، پایان دادن به نظارت حداکثری استصوابی، بی‌طرفی دادگاه‌ها در برابر منتقدان، عدم تحمیل اجباری سبک زندگی، عدم دخالت نهاد‌های نظامی در سیاست، در اقتصاد و در فرهنگ و…

در رویکرد دوم کسی منکر نیاز کشور به اصلاح ساختاری نیست، ولی از «تقدم اصلاح سیاست‌ها» نسبت به اصلاح «ساختارها» دفاع می‌کند و همچنان انتخابات ۱۴۰۲ را جدی می‌گیرد. در این رویکرد تلاش این است که حتی‌الامکان کسانی به مجلس بروند که مثل «خالص‌گرایان» تمام دغدغه آن‌ها سیاست کنترل فضای مجازی و حجاب اجباری و اتومبیل شاسی‌بلند نباشد. بلکه دنبال تقویت سیاست‌های مروج رشد اقتصادی پایدار، کنترل تورم و افزایش سرمایه‌گذاری باشند. دنبال سیاست‌های کنترل تخریب محیط زیست و جلوگیری از شخم‌زدن نظام اداری ایران باشند. (و سیاست‌های دیگر).

اصلاح همین سیاست‌ها اولا اوضاع زندگی مردم را بدتر از شرایط فعلی نمی‌کند و ثانیا روند تدریجی اصلاح سیاست‌ها خود زمینه‌ساز اصلاح ساختار‌ها می‌شود.

این مطالب را هم ببینید:

طبق این رویکرد دوم شایسته است که:

۱- از حکومت خواسته شود که فرصت ثبت‌نام نامزد‌ها در آینده تمدید شود.

۲- نامزد‌های شایسته و غیرخالص‌گرا در شهر‌ها شناسایی شوند.

۳- افراد شایسته تایید صلاحیت شده به مردم معرفی شوند و برای رای آوردن آن‌ها تلاش شود.

۴- رئوس سیاست‌های پیشنهادی اصلاحی به مردم معرفی شود.

۵- همان نیرویی که برای رای‌آوری شایستگان تلاش می‌کند، پس از انتخابات می‌تواند پیگیر سیاست‌های اعلامی از سوی نمایندگان منتخب باشد.

در برابر رویکرد دوم، حامیان رویکرد «تقدم اصلاحات ساختاری بر اصلاحات سیاستی» خواهند گفت که حکومت خالص‌گرا اجازه اجرای رویکرد «تقدم اصلاحات سیاستی» را نخواهد داد. آن‌ها تمام ارکان قدرت را در دست دارند و در انتخابات ۱۴۰۲ دنبال انتخاباتی مثل انتخابات مجلس یازدهم در ۱۳۹۸ با مشارکت حدود ۴۰ درصد هستند تا بتوانند راحت‌تر سیاست‌های متوهمانه (در عین حال سود‌آور) خود را پیگیری کنند؛ لذا از نظر رویکرد اول شرکت در انتخابات یک بیگاری بی‌حاصل برای انحصارگران حاکم است. یک مشروعیت‌سازی برای خالص‌گرایان است.

در پاسخ به انتقاد طرفداران تقدم اصلاحات ساختاری می‌توان گفت: حق با شما است؛ حکومت پس از خیزش اعتراضی مهسا و پس‌از ناکامی‌های «دولت یکدست» هنوز نشانه‌ای که قصد داشته باشد انتخابات منصفانه و مشروعیت‌بخش برای حکومت برگزار کند را ندارد. حکومت وقتی آقای جنتی ۹۷ ساله را به ریاست شورای نگهبان می‌گمارد این یعنی که حکومت می‌خواهد دست سازمان‌های اطلاعاتی در حذف شایستگان باز باشد. وقتی حکومت «پیش ثبت‌نام» راه می‌اندازد یعنی علاقه ندارد راه برای حضور شایستگان هموار شود.

با این همه مانع‌تراشی فوق باعث نمی‌شود که ما ایرانیان خود را از حق ثبت‌نام و از حق مشارکت فعال در انتخابات – آن هم از شش ماه قبل از انتخابات – محروم کنیم. اگر حکومت وارد فرآیند «خود براندازی» شده نباید شهروندان جامعه مدنی وارد فرآیند «خود استصوابی‌گری» شوند.

در شرایطی که حکومت دنبال «خود اصلاحی» نیست و در شرایطی که نیرو‌های جامعه مدنی، آن توان را ندارند که به حکومت تغییرات ساختاری را بقبولانند، اتفاقا شایسته است که شهروندان از حق شهروندی خود استفاده کنند و به قصد اصلاح «سیاست‌ها» در انتخابات فعال شوند. اگر در این راه نامزد‌ها‌ی آن‌ها تایید نشدند و اگر اصلا مردم در انتخابات شرکت جدی نکردند، حداقل نیرو‌های حامی شرکت در انتخابات ضرر نکرده‌اند بلکه وظیفه مدنی خود را در برابر شرایط خطیر کشور ایفا کرده‌اند.

چرا وضعیت فعلی کشور خطیر است؟ چند سالی است که در صحنه اصلی سیاسی کشور فقط دو بازیگر اصلی و مخرب وجود دارد. از یک طرف «خالص‌گرایان» هستند که انتخابات را بدون شرمندگی مهندسی می‌کنند، معترضان ناراضی را جمع می‌کنند و یک لحظه از شخم زدن بروکراسی و فراری دادن نخبگان و استادان را از دست نمی‌دهند. سمت دیگر صحنه سیاسی، «سرنگونی‌طلبان» هستند و بی‌صبرانه منتظر فروپاشی سیاسی در اثر انفجار نارضایتی‌ها در اثر گرانی‌ها و کمبود انرژی و دیگر کالا‌ها هستند. اوضاع کشور خطیر است، چون صحنه سیاسی از حضور میانه‌ها، واقع‌گرا‌ها و عقلا خالی است. در چنین صحنه‌ای مواجهه با انتخابات بر اثر رویکرد اول صحنه سیاسی را بیشتر به نفع تندرو‌های طرفین خالی می‌کند. در شش ماه پیش رو کنشگری انتخاباتی تلاشی است که کوشش می‌کند «خود خواسته» صحنه سیاسی را برای تندرو‌های طرفین خالی نکند.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.