ظهور «من‌وتو» درس عبرتی برای مسئولان/ آن‌ها دست گذاشتند روی حفره‌های صداوسیما

«من‌وتو» بد بود یا خوب، نوکر دشمن بود یا دوست نادان، نشان داد که رسانه اگر برنامه‌سازی و فکر داشته باشد، نیاز جامعه را بشناسد، نحوه ارتباط با اذهان ساده را بداند، می‌تواند با چند سال فعالیت، رفرمی بزرگ در فرهنگ عمومی ایجاد کند.

به گزارش تازه‌نیوز، علی مسعودی‌نیا در روزنامه هم‌میهن نوشت: شبکه تلویزیونی «من‌وتو» به هر دلیل به کار خود پایان داد. شبکه‌ای که یک دهه و اندی برنامه ساخت و پخش کرد و در برخی ادوارش توانست صداوسیمای ایران را کاملاً به انزوا بکشاند. من هوادار این شبکه نبودم و راستش حتی می‌شود گفت از آن متنفر بودم؛ از دیدگاهی که ترویج می‌کرد، دستی که در تاریخ می‌برد، انگولک نادرست و فریبکارانه‌ای که در فرهنگ جامعه داشت، همه‌وهمه به‌نظرم ناخوشایند و گاهی خطرناک بود. اما ماجرای ظهور و سقوط «من‌وتو» و تاثیری که بر جامعه گذاشت برای مسئولان فرهنگی کشور می‌توانست بسیار آموزنده و بیدارکننده باشد که البته طبق معمول، کو چشمی برای دیدن و گوشی برای شنیدن.

شبکه‌ای که برنامه‌های خود را در لفاف سرگرم‌کنندگی عرضه می‌کند، با ساحت عمومی فرهنگ و اذهان ساده سروکار دارد؛ یعنی همان تصویر کلی و نسبتاً ذات‌باورانه‌ای که واژه «مردم» به ذهن متبادر می‌سازد.

آن‌ها آمدند و دست گذاشتند روی همان حفره و خلأ موجود در صداوسیمای ایران. شبکه‌های پرشمار دولتی که قدرت سرگرم‌کنندگی نداشتند و تک و توک برنامه‌های پربیننده‌شان را هم در بازی‌های سیاسی فنا می‌کردند. «من‌وتو» نام بامسمایی بود که بین «من»- یک اتاق فرمان سرگرمی‌ساز با سیاست‌هایی تدوین‌شده و مشخص، با «تو» به‌معنای مخاطب عام ارتباط برقرار می‌کرد و چیزهایی نمایش می‌داد و حرف‌هایی می‌زد که مردم تشنه‌ دیدن و شنیدن‌شان بودند. همان چیزهایی که صداوسیمای ما عزم، توان و شهامت پخش‌شان را نداشت و به‌همین‌دلیل مدام «تو» را نادیده می‌گرفت و فقط «من» را می‌دید. فقط می‌خواست قرائت، سلیقه و تصویر مطلوب خودش باشد. در راه سرگرم‌کنندگی نیز همه‌کارش نقض غرض بود. سریال‌هایش تصویر واقعی جامعه نبود و با معضلات اجتماعی هم‌خوانی نداشت، مردم تصویر خودشان را در این سریال‌ها شناسایی نمی‌کردند. فیلم سینمایی روز دنیا پخش می‌شد اما چنان در سانسور و دوبلاژ قیچی‌قیچی و تحریفش می‌کرد که مخاطب نسخه دانلودی زیرنویس‌دار کم‌کیفیت‌اش را ترجیح بدهد. در تبختر خودبینانه‌اش هر مجری و برنامه محبوبی بود را وحشت‌زده کله‌پا می‌کرد که بدل شود به «من و من» و فقط من.

«من‌وتو» بد بود یا خوب، نوکر دشمن بود یا دوست نادان، نشان داد که رسانه اگر برنامه‌سازی و فکر داشته باشد، نیاز جامعه را بشناسد، نحوه ارتباط با اذهان ساده را بداند، می‌تواند با چند سال فعالیت، رفرمی بزرگ در فرهنگ عمومی ایجاد کند، پناهگاه امن غرولند و اعتراض مردم باشد، اوقات فراغت‌شان را پرکند و به‌شکلی که خودش می‌خواهد تعلیم‌شان دهد. واکنش صداوسیمای ما باز هم شتابزده، وحشت‌زده و شرم‌آور بود. ابتدا ناسزا و نفرین بر «من‌وتو» و بعد که زورش نرسید، تقلیدهای نازل از همان برنامه‌ها، دکورها و کنداکتورها. انبوهی از برنامه‌های استعدادیابی، رئالیتی شو، مجریان جوان بی‌نمک، مجله‌های تصویری صبحگاهی، عصرگاهی و شبانگاهی و مسابقه‌های مثلاً «پ رنشاط» که جز خود مجری و لابد مسئولان شبکه‌ها، کسی از آن‌ها شور و نشاطی دریافت نمی‌کرد و لبخندی بر لبش نمی‌آمد، آن هم با گرفت و گیرها و معیارهایی که وجودشان با ساخت چنین برنامه‌هایی از بیخ‌وبن در تعارض بود. تمام این سال‌ها صداوسیما با تقلید از دشمنش می‌خواست نوع سالم و اخلاقی مورد پسند همان برنامه‌ها را به خورد مخاطب بدهد؛ امری که از ابتدا پیدا بود، بدون تغییر معیارها و موازین حاکم بر تلویزیون ناممکن است.

چنین شد که «من‌وتو» مخاطبش را تسخیر نمود و طی این یک دهه و اندی، هر کار دلش خواست با ذهن و فرهنگ ایران کرد. در حساس‌ترین حوزه‌ها، از تولید خبر تا پر کردن اوقات فراغت جوانان و میانسالان و در مهم‌ترین فرصت‌هایی که رسانه می‌تواند در اختیار داشته باشد (مثل نوروز، تابستان، آخر شب و مناسبت‌های تاریخی) معتمد، همدم، منبع و مرجع بخش عظیمی از مردم ایران شد و تاثیرش را گذاشت. گفتمان‌هایی که می‌خواست احیاء یا ایجاد کرد، سرشان را گرم کرد و محلی شد برای عقده‌گشایی بسیاری‌شان که در رسانه‌های داخلی طرد شده بودند. درس بزرگی است وقتی می‌بینیم پیاپی ملت از ایران و سراسر دنیا در روزهای پایانی کار این شبکه تماس می‌گیرند با مجریانش، پیشنهاد کمک مالی می‌دهند، گریه می‌کنند، خواهش می‌کنند که بساط‌شان را جمع نکنند و وقتی پای صحبت عموم مردم می‌نشینی از تعطیلی این شبکه ناخرسندند. همین فردا، اعلام کنید قرار است شبکه‌های متعدد و متنوع! داخلی یک هفته دیگر تعطیل شوند. بعید است حتی کسی از عموم مردم، همین طبقه‌ متوسط نامرئی و رو به نابودی، آهی بکشد و قطره اشکی در فراق‌شان از دیده فروچکاند و در این برای اهل نظر نشانه‌هاست…

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.