واقعیت این است که منطق روابط بینالملل، بهویژه در بستری از بیاعتمادی تاریخی میان تهران و واشنگتن، نشان میدهد که پذیرش محدودیتها بهتنهایی نمیتواند ضامن امنیت و پایان تهدیدات باشد.
بیاعتمادی؛ بزرگترین چالش پیشروی ایران و آمریکا در مذاکرات
اعتماد نوشت: دور دوم مذاکرات ایران و امریکا در شهر رم، بار دیگر توجهات بینالمللی را به خود جلب کرده. گزارشها حاکی از آن است که این دور از مذاکرات، روند مثبتی را طی کرده و فضایی برای گفتوگوهای سازندهتر فراهم آورده است. منابع خبری اعلام کردهاند که طرفین بر سر برخی مسائل کلی به توافقات اولیه دست یافتهاند و قرار است از امروز چهارشنبه، تیمهای کارشناسی وارد بحثهای فنی و جزییتر شوند. این گام، نشانهای از تمایل هر دو طرف برای ادامه گفتوگوها و یافتن راهحلهایی برای نقاط اختلاف است. با این حال، علیرغم این پیشرفتهای ظاهری، نمیتوان با اطمینان کامل به نتیجهبخش بودن این مذاکرات خوشبین بود. تاریخچه پرتنش روابط میان تهران و واشنگتن، همراه با پیچیدگیهای سیاسی و ژئوپلیتیکی، ابهامات فراوانی را در مسیر دستیابی به یک توافق پایدار ایجاد کرده است. در این یادداشت، ضمن بررسی آخرین تحولات مذاکرات، چالشها و چشمانداز پیش روی آن را بررسی خواهیم کرد.
سایه سنگین بیاعتمادی/ آیا محدودیتهای هستهای ضامن کاهش تنشهاست؟ هدف اصلی این مذاکرات، ایجاد یک منطق مشترک میان ایران و ایالات متحده است که بر اساس آن، تهران محدودیتهای هستهای را بپذیرد و در مقابل، واشنگتن تحریمهای اعمالشده علیه ایران را رفع کند. این چارچوب، از ابتدای ورود ایران به مذاکرات، راهبرد اصلی جمهوری اسلامی بوده است. با این حال، سوال کلیدی و محوری این است که آیا دستیابی به چنین توافقی میتواند بهطور پایدار سطح تنشها میان دو طرف را کاهش دهد و به یک راهحل دایمی منجر شود؟ پاسخ به این پرسش با ابهامات فراوانی همراه است. در وهله نخست، باید بررسی شود که چه اطمینانی وجود دارد که با پذیرش محدودیتهایی مانند کاهش سطح غنیسازی اورانیوم از سوی ایران، تحریمها بهطور کامل برداشته شده و تهدیدات نظامی و تنشهای موجود از میان بروند؟ یکی از نگرانیهای اصلی ایالات متحده، ذخایر اورانیوم غنیشده در ایران است که به ادعای طرف مقابل، قابلیت استفاده برای ساخت چندین بمب هستهای را دارد. این موضوع یکی از نقاط اختلاف میان طرفین است.