فیروزآبادی، رایزن فرهنگی اسبق ایران در امارات متحده عربی و دبیر علمی کنفرانس امنیتی تهران سوالاتی را درباره فعال سازی مکانیسم ماشه پاسخ داد:
تبعات فعالکردن مکانیسم ماشه چگونه خواهد بود؟ یعنی ایران با توجه به راهبرد افزایش هزینه برای اروپا و آمریکا، چه کاری باید انجام دهد؟
همانطورکه گفتم، برای افزایش هزینه فعالسازی مکانیسم ماشه برای اروپاییها، در گام اول باید بازدارندگی فعال سیاسی و دیپلماتیک انجام شود. در گام دوم، اگر مکانیسم ماشه فعال شد، باید هزینههای بازدارندگی هستهای را هم به دوش غرب انداخت؛ یعنی جا دارد اقدامات بازدارنده هستهای هم در دستور کار ما باشد. در خلال جنگ تجاوزکارانه، بخشی از آن صورت گرفت و با اقدام مجلس و تصویب قانون تعلیق همکاریها با آژانس، ایران اکنون یک راهبرد ابهام هستهای را اجرائی کرده است و باید این سیاست محتاطانه ادامه پیدا کند. در صورت فعالسازی مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامهها، باید تقویت هم بشود.
در نهایت، میتوان به خروج از انپیتی فکر کرد؟
باید این گامها تدریجی و با نهایت احتیاط، دقت و هوشمندی، با سنجش تمام تبعات آن صورت گیرد. به همین دلیل است که میگویم گامهای بازدارندگی هستهای هم باید محتاطانه، دقیق و حسابشده باشد. میتوان به تعلیق تمام همکاریهای فراپادمانی اندیشید و پس از آن، بخشی از تعهدات انپیتی یا حتی عضویت در آن را هم معلق کرد. اما خروج از آن مستلزم تصمیمگیری و سنجش همه تبعات و عواقب آن است. در نهایت، یکی از موضوعات مهم دیگری که میتواند در دستور کار قرار بگیرد، بازبینی در راهبرد هستهای کشور است.
یعنی ساخت بمب اتم؟
نه لزوما. بازبینی راهبرد هستهای ضرورتا به معنای تغییر دکترین هستهای و نظامیکردن برنامه اتمی کشور و ساخت بمب نیست. بازبینی راهبرد هستهای میتواند در قالب همین چند گامی که عنوان کردم معنا پیدا کند؛ یعنی کاهش همکاریها با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، تداوم و تقویت ابهام هستهای و در نهایت، تعلیق عضویت و خروج از انپیتی. البته نهایتا بازبینی راهبرد هستهای میتواند تغییر دکترین هستهای به معنای نظامیشدن و ساخت بمب باشد، اما همانطور که گفتم و دوباره تأکید میکنم، این امر مستلزم نهایت دقت و سنجش تمام عواقب و تبعات آن است. اینجا باید تصمیمگیرندگان هزینه و فایده این اقدام را بررسی کنند.
تغییر دکترین هستهای تا چه اندازه ممکن و تأمینکننده منافع کشور است؟
همانطور که میدانید، تکتک این تصمیمات و اقدامات و گزینهها، هزینه و تبعات خودش را دارد. همیشه عقلانیت، انتخاب بین خوب و بد نیست یا انتخاب بین خوب و خوبتر. گاهی عقل، انتخاب بین بد و بدتر است و ما اکنون در این شرایط قرار داریم. باید ببینیم کدام گزینه برای ما تبعات کمتری دارد و آن را انتخاب کنیم. به بیان دیگر، پذیرفتن مطالبات حداکثری و دادن امتیازات بیشینه یک گزینه، و تغییر دکترین هستهای گزینه دیگر که هر دو نیز متضمن هزینهها و مفاسدی است و باید دید کدامیک کمهزینهتر است؛ در واقع دفع افسد به فاسد. طبعا راه سوم، حلوفصل بحران از طریق یک توافق متعادل، معقول و مرضیالطرفین است که حداقل و کف منافع ملی ایران را تأمین کند. به همین علت است که معتقدم چراغ دیپلماسی را باید تحت هر شرایطی روشن نگه داشت.
مشروح این گفتوگو را اینجا بخوانید.
نظر شما