روزنامه هممیهن با انتظار یادداشتی با عنوان «ذوق و تناقض آلاسکایی صداوسیما» نوشت: بعد از پایان مذاکرات دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین سران ایالات متحده و فدراسیون روسیه در آلاسکای آمریکا در خبرها و شبهتحلیلهای صداوسیما نوعی ذوقزدگی و شعف و تلاش برای القای پیروزی رهبر روسیه دیده و شنیده میشود.
فارغ از اینکه چنین تحلیلی چقدر دقیق است و به جز همزمانی عملیات روسیه در خاک اوکراین چه مستنداتی دارد از درون آن میتوان ۵ فقره تناقض جدی به نسبت رویکرد جاری و ماضیِ رسانۀ رسمی و دیدگاه سیاسیِ جناح متبوع مدیران سازمان استنباط یا استخراج کرد:
۱- اصولگرایان رادیکال در رد مذاکره مستقیم با آمریکا یا شخص ترامپ همواره نوع گفتوگوی تحقیرآمیز او با ولودیمیر زلنسکی رئیسجمهوری اوکراین را شاهد یا مثال میآوردند واز سر دلسوزی ابراز نگرانی میکردند چنین سرنوشتی در انتظار رئیسجمهور ما مسعود پزشکیان هم باشد. اکنون اما همانها ادعا میکنند ترامپ از پس پوتین برنیامده و مذاکره را باخته و طرف روس برده است.
درون این ذوق اما میتوان به این تناقض پرداخت که اگر این گزاره درست باشد فرض قبلی خودشان دایر بر تبدیل هر مذاکره به مدل گفتوگوی ترامپ با زلنسکی را باطل میکند و اگر پوتین تسلیم نشده چرا پزشکیان را پیشاپیش تسلیمشده تصور یا تصویر میکردند؟
۲- بارها از حسن روحانی رئیسجمهوری پیشین ایران انتقاد کرده بودند که چرا قبل از برجام گفته بود به جای مذاکره با اروپا باید سراغ کدخدای آنها برویم که همانا آمریکاست؟ حتی جملۀ او را وارونه نقل و ادعا میکردند که گفته است: آمریکا کدخدای دنیاست. در حالی که گفته بود مذاکره با آمریکا بهتر از مذاکره با اروپاست (که کدخدای آنهاست). در این مذاکرات هم دیدیم با این که دربارۀ اوکراین با حساسیت ویژه اروپاییها بود نهتنها خبری از نمایندۀ اوکراین نبود که ترامپ اروپا را هم به بازی نگرفت. صداوسیما به همین خاطر ذوق میکند و آن را نشانه تخفیف اروپا میداند درحالیکه عملاً ناخواسته بر سخن روحانی هم صحه میگذارند و این دومین تناقضی است که از درون این ذوق بیرون میزند.
۳- اگر خدای ناخواسته ترامپ و پوتین معامله کرده باشند تا مثلاً اولی چشم خود را به روی دستدرازی در اوکراین ببندد و متقابلاً دومی به روی جنگی دیگر در ایران چه جای خوشحالی دارد که صداوسیما ذوق و اصرار کند پوتین برنده شده است؟ این احتمال البته بسیاراندک است و در جنگ ۱۲روزه اخیر هم روسیه از ایران حمایت نکرد ولی به هر رو این فرض نباید جای ذوقی برای سازمان جلیلی – جبلی باقی بگذارد.
۴- در موضوعات بینالمللی که بحث جدایی بخشهایی از خاک کشوری در میان باشد ایران بسیار محتاطانه و منفی برخورد میکند و معمولاً به رسمیت نمیشناسد. این سیاست هم مختص عصر جمهوری اسلامی نیست و در رژیم پهلوی نیز اینگونه بوده است و دلیل آن هم کاملاً روشن و قابل درک است. چون میهن عزیز خود ما هم در معرض خوابهایی از این دست است و ایران سعی میکند این مورد در جاهای دیگر را به رسمیت نشناسد تا قبح آن در داخل نریزد. کما اینکه به رغم نزدیکی سیاسی تهران با مسکو استقلال مناطق جداشده در پی تجاوز روسیه به اوکراین را ایران به رسمیت نشناخته است.
در تحلیلهای صداوسیما -که گاه البته طرف مصاحبه خبرنگار خودشان است که فروش آلاسکا در ۱۵۸ سال پیش را به زمان اتحاد شوروی نسبت میدهد- اما شاهد تأکید بر مناطق جداشدۀ اوکراین و پافشاری مسکو بر تعلق آنها به روسیه هستیم؛ موضوعی که با سیاستهای رسمی وزارت خارجه جمهوری اسلامی سازگاری ندارد یا سازگاری تام ندارد.
۵- نهایتاً این که تحلیلگران صداوسیما در حالی به یگانه دستاورد مذاکرات آلاسکا - تعیین زمان و مکان دور بعدی - طعنه میزنند که طی ۶ سالی که سعید جلیلی در جاهای مختلف با خانم اشتون یا دیگر رهبران اروپایی مذاکره میکرد نیز تعیین میزبان جدید به عنوان دستاورد معرفی میشد!
این یادداشت بر سر آن نیست که معرفی پوتین به عنوان برندۀ مذاکرات را زیر سؤال ببرد یا نتایج این مذاکرات را برسد بلکه چنان که از عنوان برمیآید برآن است تا نشان دهد درون این ذوق و شعف چه تناقضاتی نهفته است.
بر این اساس ۵ فقره برشمرده شد و اگر مجال باشد و صداوسیما سراغ دیگر تحلیلگران همسو برود و مثلاً باز شاهد حضور آقایان فؤاد ایزدی یا جواد لاریجانی در یکی از شبکهها باشیم چهبسا بتوان موارد دیگری را هم یافت و بر آنها هم انگشت گذاشت.
نظر شما