خبرآنلاین نوشت: پراید که روزگاری لقب «ماشین طبقه متوسط» را یدک میکشید، امروز به کالایی دور از دسترس برای بسیاری از خانوادههای کارگری و حتی کارمندی تبدیل شده است. پرسشی ساده و در عین حال تلخ، ذهن بسیاری از مردم را مشغول کرده است: یک کارگر یا کارمند ایرانی با درآمد مصوب، چند ماه یا چند سال باید کار کند تا بتواند پراید بخرد؟
قیمت خودروهای داخلی؛ فاصله نجومی با درآمد مردم
بر اساس مصوبه شورای عالی کار، حداقل حقوق پایه کارگران در سال ۱۴۰۴ حدود ۱۰ میلیون و ۳۹۰ هزار تومان تعیین شده است. اگر مزایایی مثل حق مسکن ۹۰۰ هزار تومانی و بن خواروبار ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تومانی را هم به این مبلغ اضافه کنیم، دریافتی ماهانه یک کارگر مجرد به حدود ۱۳ تا ۱۴ میلیون تومان میرسد. این مبلغ روی کاغذ شاید کافی به نظر برسد، اما بخش بزرگی از آن صرف اجاره مسکن، خوراک، کرایه رفتوآمد و قبوض میشود و در عمل چیزی برای پسانداز باقی نمیماند. هزینههای زندگی شهری، فشارهای غیرمنتظره مانند تعمیرات منزل یا درمان بیماری و نوسانات قیمت خوراک، امکان پسانداز جدی را برای کارگران به حداقل میرساند.
در بخش کارمندی نیز وضعیت چندان بهتر نیست. حقوق پایه کارمندان دولت در سال ۱۴۰۴ حدود ۱۲ تا ۱۵ میلیون تومان است و با مزایا و اضافهکار، متوسط دریافتی به حدود ۲۰ میلیون تومان میرسد. اما هزینههای زندگی شهری، اجاره مسکن، هزینه تحصیل فرزندان و خرید مایحتاج روزانه باعث میشود. با فرض اینکه در بهترین شرایط ماهی دو تا سه میلیون تومان برای پسانداز باقی بماند. یعنی حتی کارمندی که درآمد بیشتری دارد، باز هم توانایی جمع کردن پول کافی برای خرید خودرو را ندارد. این وضعیت نشان میدهد که خودرو، به ویژه خودروهای داخلی، دیگر صرفاً وسیله نقلیه نیستند، بلکه شاخصی از قدرت خرید و فاصله طبقاتی محسوب میشوند.
مدت زمان لازم برای خرید خودرو با حداقل حقوق
بررسیها نشان میدهد قیمت خودروها در بازار ایران فاصلهای نجومی با درآمد کارگران و کارمندان دارد. پراید در بازار بین ۴۵۰ تا ۵۰۰ میلیون تومان معامله میشود. سایپا ۱۵۱ حدود ۴۹۶ میلیون تومان، نسخه لاینر ۵۰۳ میلیون تومان و نسخه ارتقاء یافته ۴۶۶ میلیون تومان قیمت دارد. سایر خودروهای داخلی نیز ارقام بسیار بالاتری دارند: ساینا اس حدود ۵۴۵ میلیون تومان، کوییک GXL حدود ۵۳۰ میلیون تومان، کوییک S حدود ۵۲۶ میلیون تومان، رانا پلاس ۸۵۰ میلیون تومان، تارا دستی V۱ بیش از ۱.۰۶۳ میلیارد تومان و تارا اتوماتیک V۴ حدود ۱.۲۸۰ میلیارد تومان. تمام این قیمتها تقریبی هستند و بسته به شرایط بازار ممکن است کمی پایینتر یا بالاتر باشند.
بنابراین خرید خودرو در ایران برای کارگران و کارمندان فاصلهای نجومی با درآمد آنها دارد. به طور مثال، پراید با قیمت تقریبی ۴۷۵ میلیون تومان نیازمند حدود ۴۶ ماه حقوق کارگر و حدود ۲۴ ماه حقوق کارمند است تا بتوانند آن را خریداری کنند. سایر خودروهای سایپا ۱۵۱ با قیمت بین ۴۶۶ تا ۵۰۳ میلیون تومان برای کارگران بین ۴۵ تا ۴۸ ماه حقوق و برای کارمندان بین ۲۳ تا ۲۵ ماه حقوق لازم دارد. خودروهای مانند ساینا اس، کوییک GXL و کوییک S که قیمت آنها بین ۵۲۶ تا ۵۴۵ میلیون تومان است، برای کارگران حدود ۵۱ تا ۵۳ ماه حقوق و برای کارمندان حدود ۲۶ تا ۲۷ ماه حقوق میطلبد.
این تصویر نشان از مقایسه برابری قیمت خودرو با حداقل حقوق کارگران در سال ۱۳۹۰ و سال جاری دارد.
وضعیت برای خودروهای بالاتر بسیار دشوارتر است. رانا پلاس با قیمت ۸۵۰ میلیون تومان، نیازمند حدود ۸۲ ماه حقوق کارگر و ۴۳ ماه حقوق کارمند است. تارا دستی V۱ با قیمت بیش از ۱.۰۶۳ میلیارد تومان، نیازمند ۱۰۲ ماه حقوق کارگر و ۵۳ ماه حقوق کارمند و تارا اتوماتیک V۴ با قیمت حدود ۱.۲۸۰ میلیارد تومان، به حدود ۱۲۳ ماه حقوق کارگر و ۶۴ ماه حقوق کارمند نیاز دارد.
این ارقام نشان میدهد که حتی سادهترین خودروها برای کارگران، هدفی بلندمدت و دور از دسترس هستند و خودروهای میانرده و بالاتر عملاً برای اکثر کارگران و بخشی از کارمندان خریدی غیرممکن تلقی میشوند.
با یک نگاه ساده میتوان فهمید که خرید حتی یک پراید ساده برای کارگر یک هدف بسیار دور از دسترس است. برای خرید پراید ۴۷۵ میلیون تومانی، اگر کارگر بتواند بخشی از درآمد خود را پسانداز کند و فرض کنیم ماهیانه ۲ میلیون تومان پسانداز عملی داشته باشد، خرید پراید نزدیک به ۲۰ سال زمان میبرد. برای کارمندی که میتواند ماهی ۳ میلیون تومان پسانداز کند، این زمان حدود ۱۳ سال است. اما این محاسبات ساده تنها بخشی از واقعیت است؛ زیرا قیمت خودروها هر ماه تغییر میکند و تورم باعث میشود پساندازها به سرعت ارزش خود را از دست بدهند.این وضعیت، فاصله میان درآمد و هزینه زندگی را به وضوح نشان میدهد.
از رؤیا تا واقعیت؛ خودرو برای کارگران و کارمندان
برخی از شهروندان در گفتوگو با خبرنگار خبرآنلاین از سختیهایشان برای خرید خودرو میگویند. یکی از آنها با حسرت میگوید: «ماشین داشتن برای ما شده رویا. پرایدی که سالها پیش همه مسخرهاش میکردند، حالا برای ما حکم لکسوس را دارد.»
نرگس، کارمند یک شرکت خصوصی، از دغدغههای روزمرهاش میگوید: «من و همسرم رویهمرفته ماهی ۲۵ میلیون درآمد داریم، اما نیمی از آن خرج اجاره خانه میشود و نیم دیگر خرج زندگی. چیزی برای پسانداز باقی نمیماند؛ انگار پسانداز کردن برای ما بیشتر شبیه شوخی است.»
یک معلم آموزشوپرورش هم تجربه مشابهی را روایت میکند: «با دو بچه مدرسهای و اجارهای که نصف حقوقم را میبلعد، خرید ماشین بیشتر شبیه یک جوک تلخ است. حتی اگر بخواهم پسانداز کنم، وقتی قیمتها هر روز بالاتر میرود، همیشه از ماشین عقبترم.»
مقایسه قدرت خرید کارگران و کارمندان
سال ۱۳۹۰ قیمت پراید ۱۰ میلیون تومان بود و حقوق پایه کارگر ۳۳۰ هزار تومان؛ یعنی با حدود ۳۰ ماه کار، پراید قابل خرید بود. اما امروز در سال ۱۴۰۴ برای خرید پراید باید بیش از ۴۳ ماه کار کرد؛ آن هم به شرطی که هیچ خرجی نشود. با لحاظ هزینههای زندگی، این زمان به بیش از یک دهه میرسد و برای خودروهای گرانتر، این عدد به چند دهه افزایش مییابد.
مساله تنها به پراید محدود نمیشود.سایر خودروهای داخلی مانند رانا یا تارا برای یک کارگر حتی با پسانداز ماهانه ۲ میلیون تومان، نیازمند ۳۰ تا ۵۰ سال کار مداوم هستند. برای کارمندان با پسانداز عملی ماهیانه ۳ میلیون، حتی خودروهای ۸۰۰ میلیون تومانی نیازمند ۲۰ تا ۳۰ سال پسانداز مستمر است. این ارقام نشان میدهد که خودرو، به ویژه خودروهای تولید داخل، برای بسیاری از مردم تبدیل به یک کالای لوکس شده است، نه یک نیاز اولیه.
واقعیت این است که شکاف درآمد و هزینه، تنها یک موضوع اقتصادی نیست؛ بلکه پیامدهای اجتماعی نیز دارد. جوانان امروز با ورود به بازار کار و حتی با داشتن شغل رسمی، به سختی میتوانند به استقلال مالی برسند و خودرو خریداری کنند. بسیاری از خانوادهها ناچارند از وسایل حملونقل عمومی استفاده کنند یا به اجاره خودرو روی بیاورند. این وضعیت میتواند انگیزه برای پسانداز و سرمایهگذاری را کاهش دهد و تأثیر مستقیمی بر سبک زندگی، ازدواج و رفاه عمومی داشته باشد.
بررسیها نشان میدهد که در دهههای گذشته، خودروهای اقتصادی مانند پراید راحتتر از امروز در دسترس بودند و کارگران میتوانستند پس از چند سال کار، خودروی شخصی خریداری کنند. اما افزایش تورم، افزایش قیمت خودرو و عدم تناسب درآمد با هزینههای زندگی باعث شده است که فاصله میان درآمد و قدرت خرید به شکل بیسابقهای افزایش یابد. این واقعیت، یکی از نمونههای ملموس نابرابری اقتصادی در ایران است.
این وضعیت باعث شده که خرید خودرو برای خانوادهها به یک چالش استراتژیک تبدیل شود. برخی خانوادهها ترجیح میدهند به جای خودرو، پسانداز خود را صرف تحصیل فرزندان یا تأمین مسکن کنند. برخی دیگر به سمت خرید خودروهای کارکرده و دست دوم روی میآورند تا حداقل نیاز خود به حملونقل را تأمین کنند. این تغییر رفتار مصرفکننده، تأثیر مستقیم بر بازار خودرو و اقتصاد خرد کشور دارد و نشان میدهد که قدرت خرید خانوارها با وضعیت موجود، به شدت محدود است.
نکته اینجاست که ابزارهای حمایتی مانند تسهیلات بانکها برای خرید خودرو نیز تناسبی با قیمتهای کنونی خودرو در بازار ایران ندارد. مهار تورم و تقویت بنیهی اقتصادی خانوار شاید اولین راهکار برای برونرفت از این بحران باشد.
نظر شما