عصر ایران نوشت: مدیر عامل باشگاه تراکتور گفته هر چند علیرضا بیرانوند بازیکن و دروازهبان این تیم فعلا مشمول خدمت سربازی نیست اما ادامۀ فعالیت ورزشی او منوط به این است که روند تحصیلی او مشخص شود. این گفتار اما دربارۀ مدیر عامل باشگاه نیست که طبعا باید مطمئن باشد بازیکن او مشکل خدمت سربازی ندارد تا اسباب دردسر نشود.
حتی دربارۀ بازیکن مشهور فوتبال باشگاهی و ملی هم نیست که از وجنات او پیداست اهل درس و مشق و تحصیل نبوده و نیست و تنها میخواسته از عنوان دانشجو برای معافیت از خدمت سربازی- ولو موقت - بهره برد.
چرا که با همۀ مهارتی که در دروازهبانی دارد و به خاطر همین دستمزد کلان دریافت میکند بعید است به رغم تحصیلات دانشگاهی بتواند چهار خط بی غلط بنویسد و قرار هم نیست یک بازیکن الزاما سواد درست و حسابی هم داشته باشد. کار او مهار توپ است و نجات تیم باشگاهی یا ملی از باخت و همین را انجام دهد خوب است و زندگی و موفقیت او به رغم ناجذابیتهای ظاهری و گفتاری و رفتاری الگویی امیدآفرین برای بسیاری از جوانان است و این وجه هم بسیار ارزش دارد و البته باز خوب است که در رشته تربیت بدنی تحصیل می کند و سراغ جامعه شناسی و روان شناسی نرفته.
این نوشته اما دربارۀ چند نکتۀ مرتبط دیگر است اگرچه نویسنده نیک می داند جوی منفی علیه بازیکنان در جامعه درگرفته و مثل قبل پوسترهای آنان را جایی نمی بینیم و ممکن است عده ای بگویند مگر تافته جدا بافته اند و ما سربازی رفتیم و اینها هم بروند. نکته اما همین است. این که سربازیشان هم درست و درمان نخواهد بود و تنها نشان میدهد همه در فرم و قالب گیر کردهاند و اما آن نکات:
۱. علیرضا بیرانوند متولد سال ۷۱ است. یعنی حالا ۳۳ سال دارد. سربازی رفتن او آخر چه مشکلی را حل میکند؟ جز این است که به صورت ظاهری دو سال باید وقت خود را تلف کند؟
یکی نیست ابتکار و ذوق به خرج دهد و اختیار داشته باشد تا مثلا هفتهای دو روز به بچههای علاقهمند و محروم آموزش دهد؟ چرا این قدر مدیران ما بی اختیار و بیذوقاند و توان هیچ تصمیمی ندارند؟ مذاکره با آمریکا نیست که وزیر خارجه نیاز به اجازه داشته باشد.
البته حرف بزنی میگویند قانون باید برای همه یکسان باشد ولی وقتی یک محکوم به اعدام سابق از امکان دهها میلیارد دلار سرمایه گذاری حرف میزند و وزیر چای دبش در دولت محرومان راستراست راه میرود گیر دادن به سربازی رفتن یک بازیکن به عنوان مصداق اجرای قانون شگفتآور است.
از بیرانوند دور نشوم! با این همه پول و آشنا و شهرت تصور این که در خدمت مانند سربازان دیگر پا بکوبد و نگهبانی دهد مضحک است. معلوم است که این اتفاق نخواهد افتاد. با این وصف اعطای معافیت با توجیه بازیکن ملی یا به عنوان هدیه جام جهانی یا تقویت روحیه در آستانۀ جام جهانی در صورت دعوت به اردو بهتر است یا مبتذل کردن خدمت سربازی؟
۲. جامعه ثروت و شهرت و مهارت او را باور میکند اما تحصیلات دانشگاهی او ولو در رشته تربیت بدنی وهن علم و دانش است. ولو در فلان شعبۀ دانشگاهی احتمالا کماعتبار. مگر فوتبالیستها اجازه میدهند فردی بدون مهارت به جمع آنان بپیوندد؟ پس چرا استادان بر این گونه دانشجویان سخت نمیگیرند؟ بدیهی است که او نه برای کسب دانش و نه دریافت مدرک به واحد دانشگاهی نرفته و تنها میخواهد از معافیت تحصیلی استفاده کند. استاد و هیأت علمی چرا از هویت خود دفاع نمیکند؟ اگر نام این ابتذال نیست، پس چیست؟ اشتباه نشود. درس خواندن او خوب است. در رشته مرتبط هم چه بهتر. ولی هی کش بدهد تا سربازی نرود و به خاطر آن تشکر کند ضایع نیست؟
۳. اصرار بر سربازی رفتن یک بازیکن مشهور و ملی در ۳۳ سالگی یعنی هر که باشی یقه تو را میگیرند و لباس سربازی بر تن تو میکنند. اگر قرار بر ازدواج جوانان و تشکیل خانواده است چرا این مانع را از پیش پای جوانان برنمیدارید؟ بیهیچ تردیدی یکی از موانع جدی در ازدواج یا بازگشت ایرانیان خارج از کشور همین بحث خدمت سربازی است. بله. کشور به سرباز نیاز دارد ولی سالانه چند نفر و مگر آمار ندارید که همه را پشت در نگاه میدارید؟
پیشتر تا دولت پول کم میآورد خرید خدمت سربازی را در قانون بودجه میگنجاندند. وقوع جنگ ۱۲ روزه و سایه آن اما هم دولت و هم مجلس را از صرافت این کار انداخته و گویا در بودجه ۱۴۰۵ لحاظ نشده است. احتمالا با این توجیه که امر مقدس را نمیتوان خرید. بسیار خوب! راهکارهای دیگر را بیازمایید. مثلا خدمت جایگزین. جوانی که از روستا آمده و دو سال خدمت خود را انجام داده اگر حاضر باشد در قبال دریافت مبلغی از همین جناب بیرانوند دو سال دیگر هم خدمت کند هم حرفهایتر شده و هم به نان و نوایی میرسد و هم این پسر از بلاتکلیفی رها میشود.
چرا این قدر قوانین ما غیرمنعطف است و قادر به حل مشکل نیستیم؟ نگاه کنید چگونه این روزها در مجلس نمایندگان ۶ درصدی دارند دور خودشان میچرخند بر سر مهریه! یک روز سقف میگذارند روز دیگر حبس میکنند و حالا ماندهاند چه کنند!
علت روشن است: وقتی حق طلاق را به زن نمیدهی و بعد از طلاق مادر به خاطر به دست آوردن بچه باید به هزار در بزند طبعا از مهریه به مثابه سلاح استفاده میکند تا با آن معامله کند.
راه حل پیدا کنید. بر سر یک موضوع پا نکوبید. حماس هم انعطاف نشان داده اما مرغ جماعت اصول گرای ایرانی سر هر موضوعی یک پا دارد! به بیرانوند بگویند یک نفر یا دو نفر یا اصلا ده نفر را نفر را جای خود معرفی کند تا هم پولی گیرشان بیاید هم سرباز ماهری شوند هم برگردند خانواده تشکیل بدهند. این که بهتر است تا بازیکن ملی ۳۳ ساله صوری سرباز شود!
البته روشن است که خواهند گفت قانون باید برای همه اجرا شود! این حرفها اما دیگر خریدار ندارد. پس این همه آقازاده چرا نرفتند و معاف شدند یا خدمت را در جاهای راحت گذراندند؟ اگر عدالت جاری است چرا این سربازان بیچاره را که لب مرز تروریستها میکشند به شهرهای دورافتاده میبرند و هیچ کدام اهل شهرهای بزرگ و مثلا تهران و اصفهان و تبریز و رشت نیستند؟! معلوم است که از بی پولی و پارتی نداشتن سر از مرز درآوردهاند. در حالی که اگر به عدالت رفتار شود همه جور سربازی باید آنجا باشد نه فقط از طبقات بسیار ضعیف.
این نوشته برای حل مشکل بیرانوند نیست. در دفاع از جایگاه علم و دانشگاه است که اگر به او معافیت بدهید و خلاص شود بهتر از آن است که دوران دانشجویی صوری و غیر جدی را هی کش بدهد تا از معافیت استفاده کند ولو در تربیت بدنی باشد که حسب ظاهر ارتباطی دارد.
این نوشته در نفی سربازی اجباری و این پرسش نیست که چه شد جمهوری اسلامی از بین تمام مواریث رضاشاه ول کن این یکی نیست! یادآوری مانعی به نام خدمت سربازی برای ازدواج و فرزندآوری است. بچه که از آسمان نازل نمیشود! دو نفر باید به صورت مشروع با هم ازدواج کنند و بیامیزند و فرزندی تولید کنند. به جوان سربازی رفته کمتر زن میدهند!
اینها که دیگر مکانیسم ماشه نیست که در آن گیر بیفتند. بنبستهایی قابل گشایش است. منتها کی باید تصمیم بگیرد مشخص نیست. واقعا رییس جمهور اختیار ندارد اینها را فهرست کند و دستور دهد؟ اینها که انتصاب مدیران نیست تا از چهار جا استعلام بگیرند.
همین بیرانوند اگر خدمت سربازی را در یک تیم نظامی گذرانده بود کارت پایان خدمت داشت. این طور نیست که باری از امور نظامی برمیداشت. همه درگیر فرم و ظاهر شدهایم و دور خودمان میچرخیم و بامزه این که خیال می کنند در حال تمشیت امور هستند!