در روزهایی که فضای رسانهای ایران همچنان درباره رفع فیلتر و توافقات با پلتفرمهایی، چون تلگرام پرتنش است، اظهارات جنجالی امیرحسین ثابتی، نماینده جوان تهران که در هیاهو به راه انداختن هم ید طولایی دارد، توجهها را به مساله دیگری جلب کرد؛ نقش نامکشوف بابک زنجانی در توافقی که گفته میشود تبادلات مالی تلگرام را در ایران تحت کنترل شرکتی به نام نیکاپی قرار داده است.
ثابتی چه گفته بود؟
این ادعا که «سازوکاری انحصاری» برای تلگرام با مدیریت نزدیک به زنجانی شکل گرفته، سیگنالهای تازهای از کشاکش قدرت و مسائل مالی در پشت پرده فضای فناوری و ارتباطات ایران فرستاده است.
ثابتی در نطق خود در مجلس با انتقاد از وضعیت جاری گفت: «یکی از قارونهای داخلی ما زنجانی است؛ سالها بدهی دارد، هنوز تسویه نکرده و اکنون فرصت دوماههای برای تسویه با رمزارز یا کالا دارد». او سپس وارد ماجرای توافق با تلگرام و مدعی شد که «در متن توافق اخیر ایران با تلگرام آمده که یک شرکت نیکاپی اِعمال انحصار مالی کند و این شرکت متعلق به زنجانی است».
ثابتی خواستار ورود فوری مجلس و رعایت اصل ۷۷ قانون اساسی شد تا توافق به رأی گذاشته شود و در صورت وجود فساد، مانع اجرای آن شود.
پاسخ تند بابک زنجانی
بابک زنجانی در شبکه اجتماعی ایکس به اظهارات ثابتی پاسخ داد و نوشت: «مجلس محل قانون گذاری است نه قانون شکنی … کودک نماینده اگر نتوانی اثبات کنی دزد چه کسی است و اگر نتوانی اثبات کنی تلگرام و انتساب آن شرکت به اینجانب ربط دارد و یا نتوانی اثبات کنی بدهی خود را پرداخت نکردهایم پشت و رویت میکنم تا درس عبرتی برای همه نفوذیهای کشور شود».
اینجا بود که ثابتی هم جواب او را در توییتر داد و دعوا بالا گرفت. این نماینده اصولگرای مجلس نوشت: «دزد بزرگ که تک تک سلولهای بدنش با رانت ارز دولتی و پولهای حرام رشد کرده، عصبی شده و تهدید میکند. با این لات بازیها نه پروندههای بخور بخور و فسادت فراموش میشود و نه میتوانی جنسهای بنجل و رمز ارزهای قلابی ات را به جای بدهی به بیت المال قالب کنی. ولله قسم تا روزی که زنده باشم دست از سر تو و امثال تو که یک عمر خون ملت را در شیشه کردهاند بر نمیدارم، ولو به قیمت از دست دادن جانم.»
فناوری، قدرت و منافع مالی
این ماجرا، اما فراتر از بگومگوی دو چهره جنجالی یعنی ثابتی و زنجانی است و از جهات مختلف حائز اهمیت است. ماجرای تلگرام در ایران همیشه به بُعد فیلتر و رفع فیلتر محدود بوده، اما اکنون بر سر تبادلات مالی، سرویسهای داخلی، و نقش واسطهها وارد فاز تازهای شده است.
مساله دیگر حول محور قدرت و رانت است. آنچه ثابتی مطرح کرده، بازتاب تنش میان نهادهای تصمیمگیر و دستگاههای نظارتی با افراد و گروههایی است که سالها درگیر پروندههای مالی و بدهیهای بزرگ بودهاند.
درخواست ورود مجلس، تأکید بر شفافیت، و هشدار نسبت به فساد احتمالی نیز نشان میدهد که زیربنای این ماجرا فراتر از یک توافق فناوری است و به معادلات اقتصاد سیاسی ایران میپردازد.
آنچه در این ماجرا برجسته است، ادعای نفوذِ مالیِ فردی همچون بابک زنجانی به حوزه فناوری و توافقات کلان با تلگرام و واکنش نمایندهای، چون امیرحسین ثابتی در مجلس است که نه فقط به «رفع فیلتر» بلکه به ساختار «تبلیغات مالی پنهان» اشاره میکند. اگر این اتهامات ثابت شود، بخش قابلتوجهی از فضای «رانت فناوری» در ایران در معرض افشا قرار میگیرد. اما اگر شفافسازی نشود و نهادهای نظارتی وارد عمل نشوند، این ماجرا میتواند مثال دیگری باشد از اینکه فناوری در ایران هم میتواند به عرصۀ رانت، قدرت و منافع خاص بدل شود. برای افکار عمومی، پایان ماجرا مهم نیست، بلکه سطح پاسخگویی و نظارت است که تعیینکننده خواهد بود.