محد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا در کانال تلگرامی خود نوشت: دلار از ۱۳۰هزارتوان رد شده. قیمت برنج هندی هم به یک دلار نزدیک شده. بقیه موادغذایی هم وضع بهتری ندارد. بنزین هم گران شده. گرانی جیغ مردم را درآورده و سفرهشان کوچک شده. بعضی شهروندان با هزینههای حتی ضروری هم خداحافظی کردهاند.
همه اینها به کنار دغدغه جنگ احتمالی هم مثل بختک روی کشور افتاده.
اینها مجموعا آرامش و آسایش را از مردم گرفته و عصبیشان کرده است. اثبات این وضع و حال سخت نیست. هر وقت اراده کنید میتوانید چهره اینگونه آدم های عصبی یا خسته را در مترو، صفاتوبوس، میدان ترهبار ، لابی بیمارستان و حتی توی پارک ببینید. اگر لب از لب باز کنند و حرفیبزنند، درد دلشان باز میشود و...
با این مردم که گاه افسردهاند، گاه رفتارهای هیستریک نشان میدهند، گاه سکوت پیشه میکنند و با همین سکوت نومیدی از آینده نامعلوم را فریاد میزنند چه باید کرد؟
حقشان جز این است که حاکمیت دردشان را درک کند؟ اعصابشان را بیش از این بخطخطی نکند؟ آزارشان ندهد؟ و برای حداقل یکروز یا یکساعت و حتی چند دقیقه به حال خودشان رها کند؟
خبرهای گرانی و جنگ و حوادثی چون قتل و دعوا و خودکشی را که نمیشود سانسور کرد، اما چیزهایی را میشود نگفت.
میتوان به مسئولان گفت لااقل تا مدتی مرض نریزند و اوقات مردم را تلخ نکنند.
این شدنی نیست که چند آدم سیاستزده تندخو و نماینده بددهن و امامجمعه دغدغهمند و مداح احساساتی را قانع کرد تا اطلاع ثانوی بیخیال فلان فیلمی که از بهمان پلتفرم پخش شده بشوند؟ یا آن مسابقه ماراتن را که در جزیرهای برگزارشده و عده ای روسری نداشتهاند موقتا را به فراموشی بسپارند؟
یا قانون های مردمآزارانه ای مانند صیانت که محدودیت اینترنت را بیشتر میکند در کشو میزشان بگذارند؟ یا در برابر حرف یک روحانی و دانشگاهی که فرضا خلاف سلیقهدینی رسمی حرف زده، تسامح به خرج دهند؟ یا این فیلترینگ لعنتی را به درک اسفل بفرستند؟
اینها لطف به مردم نیست. تسامح در حق چندتا خانم بیحجاب هم نیست. چشم بستن بر فلان پلتفرم نیز نیست. بلکه در واقع لطف به امنیت کشور است.
پدری که به هردلیل موجه و ناموجه نمیتواند نیازهای ضروری اهل خانه را تامین کند، به آنها نق نمیزند، غرغر نمیکند ، زور نمیگوید، بهانه نمیگیرد و در برابر اشتباهات خرد و شاید کلان به ضربالمثل " انشالله گربهاست" پناه میبرد.
اگر کاری جز این کند و سر به سر آنها بگذارد، آتش درون آنها شعلهور میشود، جیغ میکشند، به جان هم میافتند و روزگار خانه را سیاه میکنند.
پدر عاقل بردباری پیشه میکند و همهچیز را تا بهتر شدن اوضاع به تعویق میاندازد.
بعضی اتفاقات که در هفتهها و روزهای گذشته افتاده و صدای عدهای مثلا مسوول غیرتی را درآورده، رخدادهایی نبوده که زمین را به آسمان دوخته باشد یا عرش خدا به لرزه افتاده باشد. باید و باید و باید به آنها بیتفاوت بود تا روزگار کنونی بگذرد و به لطف خدا شرایط تغییر کند. بعدش فرصت برای ادامه آزار دادن مردم هست!
فعلا سر به سر مردم نگذارید. اگر چنین نکنید دودش به چشم همه خواهد رفت بخصوص به چشم آدم های پرمدعایی که فکر میکنند تمام حیثیت و موجودیت نظام و انقلاب و دین ، به چهارتارموی چندتا بیحجاب و پخش فلان سریال بسته است.
خود دانید.