یک ماجرای تلخ...یک قتل مرموز...یک حسرت بلند مدت. داستان قتل ناصر عبداللهی که بعد از 14 سال، کمتر به آن پرداخته شده است.

به گزارش تازه نیوز، ناصر عبداللهی...چهرهای که زود از میان چهرههای موسیقی رفت. 14 سال پیش همسر ناصر عبداللهی، بعد از یک جر و بحث مختصر، به حالت قهر به منزل پدریاش میرود. ظهر همان روز ناصر برای بازگرداندن همسرش، سراغش میرود. مدتهاست که بین خانواده همسر وی و ناصر بحثهایی در مورد دلایل اجرای قطعه «یا فاطمه» رخ داده و برخی اقوام همسرش به شدت از این موضوع عصبانیاند.
ظهر همان روز ناصر که برای بازگزداندن همسرش به محله پدر همسرش میرود، گویی وارد کارزاری شده که افراطیون منتظرش بودند و به سرکردگی برخی اقوام همسرش و وهابیها و افراطیون مذهبی، مورد حمله و ضرب و شتم قرار میگیرد.
بعد از این درگیری شدید، پیکر خونآلود ناصر به منزلش برده میشود و در حیاط خانه و روی تخت رها میشود. پسر خانواده بعد از چند ساعت و بدون اطلاع از ماوقع به خانه میآید و با تصور خواب بودن پدر، توجهی به وی نمیکند. صدای خِر خِر پدر پس از دقایقی توجه پسرش را جلب میکند. تا به سمت پدرش برود و با برگرداندن پدر به سمت خودش، متوجه آثار ضرب و شتم روی صورت پدر میشود. از پدر داستان را میپرسد و ناصر در جواب می گوید که از جایی سقوط کرده و مشکلی نیست. به اصرار پسر به حمام برده میشود تا آثار ضرب و شتم و چهره خون آلود پدر شسته شود ولی به دلیل ضعف عمومی از حال می رود. از همان روز جدال 27 روزه ناصر عبداللهی با مرگ در بیمارستان های بندر و تهران آغاز میشود و این جدال سرانجام در روز 29 آذر به مرگ مغزی وی و سپس فوت او منجر می شود.»