تنش‌های گسترده میان ایران و افغانستان/ طبعات فاجعه‌بار تصمیم آمریکا

یک روزنامه‌نگار نوشت: آنچه در طی دو سال گذشته از جانب طالبان متحمل و به بهانه‌های مختلف نادیده و به تعبیری زیرسبیلی رد کرده‌ایم، تنها بخشی از خسارات و تبعات این خوش بینی است.

به گزارش تازه‌نیوز، آنچه این روزها در رابطه با تنش‌های گسترده میان ایران و افغانستان شاهد هستیم، گواه وضعیتی است که به موازات قدرت گرفتن طالبان در افغانستان قابل پیش بینی بود. بر خلاف نقطه نظرات خوش‌بینانه حتی برخی جریان‌ها و چهره‌های منتسب به اصلاح‌طلب که از منظر منافع ملی به قدرت رسیدن طالبان را توجیه و تئوریزه می کردند.

ابوالفضل نجیب، روزنامه‌نگار در ادامه نوشت: در همان روزها طی یادداشتی با عنوان «تاملی بر خوش‌بینی‌های خروج آمریکا از افغانستان» به تبعات و پیامدهای ناگزیر خروج آمریکا از افغانستان، نه تنها برای ایران که برای منطقه پرداخته و خروج آمریکا را نه از روی استیصال که در چشم‌انداز در راستای تامین دراز مدت آمریکا ارزیابی کردم.

تاکید دارم آنچه در طی دو سال گذشته از جانب طالبان متحمل و به بهانه‌های مختلف نادیده و به تعبیری زیرسبیلی رد کرده‌ایم، تنها بخشی از خسارات و تبعات این خوش بینی است. آنچه در پی می‌آید بازخوانی همان یادداشت ۲۰ شهریور ۱۴۰۰ است، جهت یادآوری بخشی از تبعات خوش‌بینی ها نسبت به قدرت گرفتن طالبان، و ایضن یادآوری تبعات پیش رو، که اما همچنان و هنوز ریل‌گذاران سیاست خارجی با توهم این که «ان‌شاءالله گربه است»، به سادگی از کنار آن می گذرند.

بیشتر بخوانید:

بازخوانی یادداشت ۲۰ شهریور ۱۴۰۰

به نقل از انصاف‌نیوز، «همان روزهای نخست که نیروهای امریکا به صورت شتابزده و غیرمنتظره افغانستان را ترک می‌کردند، بسیاری ناظران و تحلیلگران و حتی بایدن این اقدام را اشتباه محاسبه و شتاب‌زده تعبیر کرد. این ادعا در صورت ظاهر و بیش از هر دلیلی معطوف به پیش‌روی ظاهرن غیرمنتظره طالبان در رسیدن به کابل بود. تبعات این ظاهرن غافلگیری تصاویری خلق کرد که آن را فاجعه‌ای انسانی و اخلاقی برای امریکا و دولت بایدن تعبیر کردند.

اما آنچه بعد از تصرف کابل و قدرت گرفتن طالبان و اکنون بعد از هفته‌ها و اعلام دولت طالبانی و واکنش‌های بایدن و برخی جمهوری‌خواهان و دمکرات‌ها شاهد هستیم، بر این ادعا دلالت دارد که تحولات شتابان افغانستان بعد از مذاکرات دوحه و خروج نیروهای امریکا از این کشور از منظر اهداف دراز مدت و استراتژیک امریکا، نه در نفس مذاکرات و توافق دوحه و نه حتی خروج غافلگیرکننده را نمی‌توان به سادگی به اشتباه و شتابزده تلقی کرد.

واقعیت این است حتی کسانی که در جمهوری اسلامی از خروج امریکا شادمان و آن را به پیروزی و تحقیر امریکا تعبیر و ذوق‌زده شدند، فراوش می‌کنند که در نگاه کلان آنها به سیاست‌های امریکا همواره و حتی زمانی که امریکایی‌ها اذعان و اعتراف به سیاست‌های اشتباه کرده و حتی تا حد پوزش و عذرخواهی پیش رفتند، همواره به دیده تردید و ناباوری و با همان نگاه تئوری توطئه محور ارزیابی شده است.

آنچه در خصوص تصمیم خروج امریکا از افغانستان در دولت ترامپ می‌توان مورد تاکید قرار داد، به دلایل آشکار که هر روز و دقیقه در شتاب تحولات افغانستان خودنمایی می‌کند، بر این معنی دلالت دارد که نه می‌توان نفس تصمیم به خروج را ناشی از شکست راهبردی در افغانستان و نه خروج ظاهرن غافلگیرکننده را شتابزده و اشتباه محاسبه از توان نظامی طالبان ارزیابی کرد.

اظهارات و واکنش چهارشنبه ۱۷ شهریور بایدن در واکنش به نگرانی‌ها از بابت عملکرد طالبان و مواضع پنهان و آشکار چین و روسیه و پاکستان و ایضن جمهوری اسلامی با این جمله طعنه آمیز و تاویل گرایانه همراه با پوزخند او که منتظر می‌مانیم ببینیم چه پیش خواهد آمد، حکایت از عادی بودن اوضاعی دارد که می‌توان به برآورده شدن انتظارات کوتاه مدت بایدن تعبیر کرد. این انتظارات را می‌توان بخشی در تبعات ناشی از اوضاع موجود معطوف به حضور پاکستان و انتظار استقبال برخی قدرت‌های منطقه از به قدرت رسیدن طالبان مورد تاکید قرار داد»

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.