پرونده مردی که همسر صیغه‌ای خود را کشته و جسدش را در یک ساک گذاشته بود، از جمله پرونده‌های تلخ تاریخ جنایی ایران است.

جزئیات پرونده مردی که همسر صیغه‌ای خود را کشت و جسدش را در ساک گذاشت

به گزارش سایت جنایی، ماموران شهرداری در آخرین روزهای مرداد سال ۱۳۸۷ هنگام جمع آوری زباله در حوالی شهرک شهید محلاتی در شرق تهران،  در زیر پل عابر پیاده ساک بزرگی را دیدند و با گشودن آن با جسد زن جوانی روبه‌رو شدند که پس از خفه شدن، جسد او در این محل رها شده بود.

با گزارش موضوع کشف جسد به ماموران کلانتری ۱۲۱ سلیمانیه و حضور بهروز هنرمند، بازپرس ویژه قتل، در محل حادثه دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی صادر شد و پرونده این جنایت در دستور کار ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

در حالی که تحقیق در این زمینه ادامه داشت، مردی با مراجعه به پلیس آگاهی تهران خود را غلامرضا معرفی و عنوان کرد: «همسر صیغه‌ای من به نام سارینا با استفاده از چای مرا بیهوش کرده و ۱۶ میلیون تومان پول و طلایم را به سرقت برده و سه روز پس از این ماجرا، به توصیه همسایه‌ها در حالی که در جست‌وجوی همسر صیغه‌ای‌ام بودم، با مراجعه به پزشکی قانونی، جسد او را در این محل مشاهده کردم.»

به دنبال این اظهارات، کارآگاهان شعبه ۱۰ پلیس آگاهی تهران با بررسی موضوع متوجه شدند جسد فوق متعلق به همان زن جوانی است که درون ساک در شرق تهران رها شده بود.

به دنبال این ماجرا، ماموران همراه مرد شاکی به محل سکونت او مراجعه و با بررسی خانه متوجه شدند هیچ نوع آثار درگیری در خانه وجود ندارد.

پس از بررسی شرایط خانه، هنگامی که ماموران به همراه مرد شاکی در حال عزیمت به پلیس آگاهی بودند، یکی از افسران اداره ۱۰ پلیس آگاهی با مشاهده یک مغازه کیف‌فروشی در نزدیکی محل سکونت شاکی خودرو را متوقف کرد و با ورود به مغازه متوجه شد نمونه ساکی که جسد درون آن کشف شده بود، در این محل وجود دارد. با تحقیق از صاحب مغازه، او عنوان کرد دو عدد از این ساک‌ها را در اختیار داشته که یکی از آنها را چند روز پیش به قیمت ۷۸ هزار تومان فروخته است.

به دنبال این اظهارات، ماموران که احتمال می دادند ساک فوق از سوی شاکی خریداری شده باشد، با مواجهه شاکی و مرد فروشنده، معلوم شد شاکی همان خریدار ساک است.

با مشخص شدن این موضوع، مرد شاکی که تصور نمی کرد پلیس راز جنایت او را فاش کند، زبان به اعتراف گشود و عنوان کرد، سارینا همسر صیغه‌ای من بود و مدام با هم اختلاف داشتیم، پس از آخرین مشاجره در خصوص مسائل و مشکلات مالی، برای لحظه‌ای کنترل خود را از دست دادم و پس از خفه کردنش، با خرید یک ساک، جسد او را درون آن گذاشتم و زیر پل رها کردم و متواری شدم.

متهم افزود: «پس از آن با طراحی یک سناریو قصد داشتم با مطرح کردن بیهوشی خود از سوی سارینا، پلیس را گمراه کنم که سرانجام همه چیز مشخص شد.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

آخرین مطالب