حواشیِ قراردادِ گلر ملیپوش پرسپولیس، تازهترین سند از عمقِ بحران مدیریتیِ این باشگاهِ پرطرفدار است؛ قراردادی نجومی که برخلافِ مقررات فدراسیون فوتبال، بیش از ۲۴میلیارد تومان حق کارگزاری برای واسطه انتقالِ نیازمند تعیین و پرداخت کرده است.
این تخلفِ مالی صرفاً یک اشتباهِ حقوقی نیست؛ بلکه میتواند نمادی از ساختارِ تحت سلطهی واسطهها در فوتبال ایران باشد. تأسفآور آنکه مدیرعاملِ باشگاه با علم به جزئیات، چنین قراردادی امضا کرده و طبعاً مسئولیتِ مستقیم دارد.
ماجرای پرداخت حقواسطه یا اصطلاحاً «دلالی» تنها حاشیهی مدیریتی پرسپولیس نیست؛ جذب پر سروصدای «سرژ اوریه» و اطلاع باشگاه از بیماری هپاتیت او پس از عقد قرارداد، دیگر شاهکارِ تصمیمات نابههنجارِ مدیریت است.
پرونده «تیوی بیفوما» -که اتفاقاً برخی میگویند او با علم بر بیماری اوریه واسطه حضورش در پرسپولیس شده- نیز بر همین زخمِ قدیمی نمک پاشید. پرداخت بدهیِ بیفوما به ایجنتش، دریافت ۴۰درصد قرارداد و حالا شایعه پیشنهاد بازیکن جدید به باشگاه، شائبههای تازهای ایجاد کرده است.
وقتی قراردادهای نجومی، پرداختهای نامتعارف و دخالتِ عجیبِ تازهواردها در تصمیماتِ کلانِ یک باشگاه ترکیب میشوند، دیگر نمیتوان آن را مسئله فردی دانست؛ این، یک بحرانِ ساختاری است که همهی سطوحِ مدیریت را زیرسؤال میبرد.
داستانِ جداییِ تأملبرانگیزِ سردار دورسون، وحید امیری و سعید مهری -که هرکدام ماجرایی مفصل است- را میتوان بخشی از فهرستِ بلندبالای ضعفهای مدیریت باشگاه پرسپولیس دانست؛ مدیریتی که گویا استقلالِرأی و ثباتِ چندانی ندارد.
شاید هرجای دنیا مدیری با چنین پروندههایی روبهرو میشد، راهی جز استعفا نداشت. اما در فوتبالِ ایران، ظاهراً فراتر از منافع هواداران و بیتالمال، دستهای پشتپرده تصمیم میگیرند؛ نه عقل و منطق!/چندثانیه
نظر شما