هم میهن نوشت: در دوران معاصر، اصطلاح «پیمان ابراهیم» یا توافق ابراهیم از یک مفهوم دینی به یک اصطلاح سیاسی (ائتلاف ابراهیم) تبدیل شده است که برای نامگذاری مجموعهای از توافقنامههای عادیسازی روابط بین اسرائیل و چندین کشور عربی بهکار رفته است.
۱. تغییر چهره خاورمیانه
«ائتلاف ابراهیم»، توافق نامههایی که در سالهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ به میانجیگری دولت دونالد ترامپ منعقد شدند، نشاندهنده یک تغییر پارادایم مهم در روابط خاورمیانه است. اماراتمتحده عربی و بحرین اولین کشورهایی بودند که پس از مصر (۱۹۷۹) و اردن (۱۹۹۴)، روابط خود را با اسرائیل عادیسازی کردند و در ادامه، سودان و مراکش نیز به این روند پیوستند.
این توافقها یکباره رخ نداد، بلکه ریشه در روندهای پیشین، ازجمله فرآیند صلح مادرید و اسلو در دهه ۱۹۹۰ دارد که زمینه را برای گفتوگوهای دوجانبه پنهان میان اسرائیل و کشورهای عربی فراهم کرده بود. این روابط پنهان، با ظهور نیازهای مشترک امنیتی و اقتصادی در دهههای بعد، به توافقهای علنی تبدیل شد. این تحولات به یک زنجیره علّی-معلولی جدید منجر گردید که در آن افزایش رقابتهای منطقهای و نیازهای امنیتی، بههمراه نیاز اسرائیل به مشروعیت در منطقه و نیاز کشورهای عربی به فناوریهای پیشرفته، به شکلگیری یک «ائتلاف عبری-عربی» در برابر «محور مقاومت» به رهبری ایران انجامید. یکی از اهداف اصلی این توافقها، مقابله با نفوذ منطقهای ایران بود.
این توافقات بهدنبال ایجاد یک ائتلاف منطقهای تحت حمایت آمریکا هستند که در آن، اسرائیل بهعنوان یک بازیگر کلیدی شناخته شده و نفوذ کشورهای مخالف، بهویژه ایران، محدود شود. برخی معتقدند که این روند میتواند منجر به محاصره ژئوپلیتیکی ایران شود، بهویژه با احتمال حضور اسرائیل در نزدیکی مرزهای شمالی ایران از طریق کشورهای همسایه مانند آذربایجان. این امر میتواند فشار امنیتی و نظامی بر تهران را افزایش داده و توانایی آن برای تأثیرگذاری بر تحولات منطقهای را محدود کند.
در همین ارتباط دیشب در کنفرانس مشترک ترامپ و نتانیاهو، رئیس جمهور آمریکا مدعی شد که در آینده ایران هم میتواند بخشی از توافق ابراهیم باشد. (اینجا ببینید)
۲. اهداف و پیامدهای اقتصادی و سیاسی
توافقنامههای ابراهیم، عمدتاً بر پایه منافع پراگماتیک شکل گرفتهاند. طرفین از این توافقات بهدنبال دستاوردهای مشخصی بودند:
اسرائیل: کسب مشروعیت دیپلماتیک در منطقه، دسترسی به بازارهای جدید و تقویت ائتلافهای امنیتی و اطلاعاتی در برابر ایران. این توافقات به اسرائیل امکان داد تا فناوریهای پیشرفته خود در حوزههای امنیت، دیجیتال، آب و غذا را عرضه کند.
امارات و بحرین: دسترسی به فناوریهای پیشرفته اسرائیل، کسب منافع اقتصادی و تجاری قابلتوجه (تجارت دوجانبه امارات و اسرائیل در سال ۲۰۲۱ به یکمیلیارد دلار رسید) و تقویت روابط با ایالاتمتحده.
این توافقات پیامدهای مهمی نیز برای منطقه داشته است. ازیکسو، به افزایش تنش تسلیحاتی و تداوم جنگ بهعنوان راهحل نزاع کمک کرده است. از سوی دیگر، با به حاشیه راندن آرمان فلسطین، شکافی در جوامع عربی و اسلامی ایجاد کرده که هیچیک از توافقهای عادیسازی قبلی نتوانسته بود ایجاد کند. این امر نشاندهنده گذار از ایدئولوژیهای سنتی به رویکردهای مبتنی بر منافع اقتصادی و امنیتی است. از زمان انعقاد پیمان، روابط تجاری و اقتصادی میان اسرائیل و امارات شتاب چشمگیری داشته است. دفتر سرمایهگذاری ابوظبی شعبهای در اسرائیل افتتاح کرد و حجم تجارت دوجانبه بهسرعت رشد نمود. از منظر سیاسی، این توافقات با دورزدن و بهحاشیهراندن مسئله فلسطین، بهدنبال بازآرایی نظم خاورمیانه بودند.
۳. نقد نمادینسازی
انتخاب نام «ائتلاف ابراهیم» برای این توافقات، یک حرکت صرفاً تشریفاتی نبود، بلکه یک اقدام دیپلماتیک و تبلیغاتی (پروپاگاندا) هوشمندانه بهشمار میرود. این نامگذاری، بر میراث مشترک ادیان ابراهیمی (یهود و اسلام) تأکید دارد و بهدنبال مشروعیتبخشی به یک توافق سیاسی از طریق اتصال آن به یک میراث مقدس و مورد احترام جهانی است.
بیانیه رسمی این پیمان بر مفاهیمی چون همزیستی، گفتوگوی بین ادیان و فرهنگ صلح تأکید میکند اما منتقدان این نامگذاری را یک عمل تبلیغاتی میدانند که یکسری اهداف سیاسی، اقتصادی و امنیتی را پوشش میدهد. این استفاده استعاری از نام «ابراهیم»، یک نمونه برجسته از چگونگی بازتولید استعاری یک روایت کهن برای اهداف سیاسی مدرن است. در این فرآیند، اسطوره نهفقط یک داستان، بلکه یک ابزار قدرتمند در روابط عمومی و دیپلماسی است که به سیاستها مشروعیت میبخشد و چهره آنها را در نظر افکار عمومی جهان ارتقاء میدهد. این امر نشان میدهد که اسطورهها چگونه میتوانند بهعنوان ابزارهای پویا، جهان را به جلو برانند.
اسطوره بهعنوان نیروی محرکه تاریخ
بررسی جامع پیمان ابراهیم از ریشههای الهیاتی تا بازتابهای ژئوپلیتیکی، نشان میدهد که این روایت، یک مفهوم ثابت و منجمد در تاریخ نیست، بلکه یک مفهوم پویاست که در طول قرون، همواره بازتفسیر و بازآفرینی شده است. پیمان ابراهیم، چه بهعنوان یک روایت مذهبی و چه بهعنوان یک اصطلاح سیاسی، دو کارکرد اصلی در پیشبرد جهان داشته است:
نقش هویتی: این پیمان بهعنوان یک اسطوره بنیانگذار عمل کرده است که یک حس سرنوشت و هویت جمعی را ایجاد نموده و به بقای یک قوم در طول قرون متمادی کمک کرده است. این روایت، هویت را با یک پیوند الهی و یک ادعای سرزمینی درهم آمیخته است.
نقش مشروعیتبخش: در دوران مدرن، این اسطوره بهعنوان یک ابزار دیپلماتیک قدرتمند برای مشروعیت بخشیدن به سیاستها و تغییرات ژئوپلیتیکی مورد استفاده قرار گرفته است. استفاده از نام مقدس و مشترک ابراهیم، به توافقهای سیاسی اجازه میدهد تا با عبور از مناقشات تاریخی، در قالبی مثبت و فراگیر ارائه شوند.
باید پذیرفت که اسطورهها، تنها داستانهای گذشته نیستند. آنها نیروهای زنده و قدرتمندی هستند که میتوانند بهعنوان ایدئولوژیهای سیاسی و ابزارهای دیپلماتیک، جهان معاصر را شکل دهند و جلو برانند. پیمان ابراهیم نمونهای بارز از این فرآیند است که نشان میدهد چگونه یک روایت باستانی، همچنان بهعنوان یک نیروی محرکه در قرن بیستویکم عمل میکند.
نظر شما