سخنان اخیر سخنگوی دولت درباره اجرای مکانیسم ماشه با واکنش فعالان سیاسی مواجه شد.

زندگی با حقوق زیر ۵۰ میلیون تومان ممکن نیست/ خانم سخنگو قرارمان حصار نبود!

 سجاد بهزادی در عصر ایران نوشت: سخنگوی دولت، بعد از اجرای اسنپ بک گفت "هیچ حصاری توان ایستادن مقابل همبستگی مردم را ندارد." البته خانم سخنگو درست می گوید. وقتی همبستگی باشد نه تنها "حصار" بلکه هیچ نیروی ویرانگر دیگری هم نخواهد توانست یک جامعه هم بسته را باز کند و آن را از بین ببرد. اما نویسنده در این یادداشت نظر خانم سخنگو را به چند نکته جلب می کند.

قرارمان حصار نبود. قرار بود توان جامعه ایران به جای تحلیل رفتن در برابر حصارها، صرف توسعه و آبادانی این میهن شود. حصارها را قرار بود دولت ها بردارند تا ملت ها با خیالی آسوده تر به توسعه کشور کمک کنند. اگر حصارها بحران آفرین شوند،  به قول "بوردیو" درک جامعه از مشارکت عمومی به هم می ریزد و حس بی‌کفایتی و ازخودبیگانگی ایجاد می شود. 

قرارمان حصار نبود. اگر چه ما در برابر حصار دشمن ایستاده ایم اما با حصار های غیر دشمن چه کنیم؟ چه عاملی امروز سبب شده است که  زندگی با حقوق زیر ۵۰ میلیون تومان بدون یارانه و کالابرگ ممکن نباشد؟ آیا از این حصار سخت تر سراغ دارید؟ مگر میزان تاب آوری مردم در برابر سه دهه تورم دو رقمی تا چقدر می تواند باشد؟از طرفی باید میزان تاب‌آوری جامعه در برابر فشارهای آنومیک وتهدید انسجام اجتماعی را جدی باید گرفت. 

قرارمان حصار نبود. حالا که ناکارآمدی بخش هایی از ساختار فعلی، تبدیل به بزرگ ترین حصاری است که جامعه آن را تحمل می کند؛ چرا باید حصاری دیگر به حصارهای موجود اضافه گردد؟ مگر توان یک جامعه برای ایستادن در برابر حصارها چقدر می تواند پایدار بماند؟ امروز بوروکراسی غیر عقلانی به ناکارآمدی بخش هایی از ساختار منجر شده و کار به جایی رسیده است که رئیس جمهور در سفر خود به بندرعباس در برابر مطالبات عمومی جامعه از دولت، می گوید" فرض کنید دولتی وجود ندارد ... ما الان سر یک میلیارد دلار چونه می‌زنیم از کجا تأمین کنیم."

-قرارمان حصار نبود. ولی حالا که دشمن حصار تحریم را بلند وبلندتر کرده است، چرا حداقل دلار را کنترل نمی کنید؟ پرسش اساسی جامعه امروز ایران اینست که؛ چرا دولت می بایست در برابر حصار دلار این قدر ضربه پذیر باشد و روز به روز ارزش پول ملی پایین تر رود؟ ما در برابر حصارهای دشمن همبسته ایم اما دولت مشغول چه کاری است خانم سخنگو؟ حداقل "یک سوزن به خودت بزن یک جوالدوز به مردم"

-قرارمان حصار نبود. اما حالا که حصار دشمن ۴۰ سال است جامعه را رها نمی کند، ایستادن در برابر این حصار بتنی با ما؛  اما تامین حداقل های معیشتی مردم مانند آب و برق و گاز پایدار با شما خانم سخنگو. تا کی می شود با بحران بی آبی و بی برقی در برابر حصارهای بتنی مقاومت کرد؟

-قرارمان حصار نبود؛ ولی اشکالی ندارد. ما در برابر حصارها مقاومت می کنیم؛ اما یکی پیدا شود و با یک شاخص قابل استناد و علمی برای ما توضیح دهد که ایستادگی در برابر حصارها تا کی؟ بلاخره کی قرار است ما هم یک کشوری عادی باشیم بدون حصارها ، دیوارها و تحریم ها؟

خانم سخنگو باید بداند تحریم به عنوان یک فشار خارجی، اثری پارادوکسیکال دارد. شاید از یک سو، با ایجاد حس بی‌عدالتی بین‌المللی، بتواند حس همبستگی ملی را در برابر حصارها  تقویت کند؛  اما از سوی دیگر، اگر فشار از آستانه تحمل فراتر رود، می‌تواند به کاهش شدید اعتماد عمومی و فرسایش سرمایه اجتماعی بینجامد.

پرسش کلیدی این است که نقطه تعادل این پارادوکس کجاست و جامعه تا کی باید این وضعیت را تحمل کند؟

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

آخرین مطالب