ناگفته‌های جذاب ساخت موسیقی روز واقعه

انتقاد مجید انتظامی از رفتار زشت تلویزیون و برخی نامزدهای انتخابات برای سرقت آثارش!

هنوز هم بعد از ۴۰ سال موسیقی «زال و سیمرغ» را روی کارتون «بچه‌های کوه آلپ» گذاشتند ولی برای این کار از من که صاحب اثرم، حتی اجازه هم نگرفتند!

به گزارش تازه‌نیوز، مجید انتظامی برنده سیمرغ موسیقی متن برای فیلم‌های «بای‌سیکل‌ران»، «روز واقعه»، «آژانس شیشه‌ای» و «دیوانه‌ای از قفس پرید» در گفتگویی تفصیلی با روزنامه اعتماد از فراز و فرود کار آهنگسازی در ایران سخن گفته است.

مجید انتظامی با انتقاد از نبود کپی رایت در ایران به روزنامه اعتماد گفت: راجع به کپی‌رایت صحبت‌های زیادی شده؛ خیلی از مسوولان هم در موردش صحبت کرده‌اند ولی متاسفانه تا امروز فقط حرف بوده است. تصور کنید بعد از بیش از ۴۰ سال موسیقی «زال و سیمرغ» را روی کارتون «بچه‌های کوه آلپ» گذاشتند که استقبال خوبی را هم در پی داشت و مردم به آن عادت کرده‌اند ولی برای این کار از من که صاحب اثرم، حتی اجازه هم نگرفتند که این خودش نوعی توهین است.

انتظامی گفت: در مورد «بچه‎‌های کوه آلپ»، من هم قصد گفتنش را نداشتم ولی آخرش گیر افتادم و گفتم؛ مدتی قبل در تالاری کسی که می‌خواست من را سرکوب کند گفت آقای انتظامی ببینید ژاپنی‌ها با سنتور چه کرده‌اند، این موسیقی را پخش کرد و گفت آهنگسازهای ما با سنتور که ساز خودمان است نتوانستند کاری کنند که بُرد داشته باشد. همه آهنگ را گوش کردم و بعد گفتم این اثرِ من است که ۲۰ یا ۳۰ سال پیش ساخته‌ام. باز هم آن هنرمند نگفت آفرین خسته نباشی، ناراحت شد که گفتم اثر من است. یعنی حتی همکارمان در داخل هم نمی‌داند این موسیقی برای من است و این جای تاسف دارد!

 

مجید انتظامی درباره استفاده از آثارش در تبلیغات انتخاباتی گفت: تصور کنید مثلا رای بنده فردی خاص بود، ولی موسیقی‌های مرا روی تبلیغات انتخاباتی فرد دیگری می‌گذاشتند؛ با این وضع من به چه کسی می‌توانستم اعتراض کنم؟ بدون اجازه پخش کردن موسیقی‌های مختلف در این برهه خیلی دیده شد. البته در صورت پیگیری همیشه از سرشان باز می‌کنند و پاسخ می‌دهند که فردی ناشناس در استودیو آن را گذاشته است. شنیدم در تبلیغات یکی از نامزدها از موسیقی «جایی برای زندگی» استفاده شد. خب این اثری با رگه‌های موسیقی کردی و محلی است. وقتی چنین مواردی اتفاق می‌افتد آن موسیقی نیز اصالتش را از دست داده و زیر سوال می‌رود. اثری که قرار بوده در جایگاه خودش برای مردم پخش شود به این شکل تاثیرش را از دست می‌دهد. حال بماند که این موسیقی ارتباطی هم با انتخابات ندارد، اما چه می‌توان کرد.

مجید انتظامی پیرامون ساخت موسیقی “روز واقعه” بیان داشت: اگر الان در این سن فیلمی مثل «روز واقعه» برایم بیاورند، انجام نمی‌دهم. اگر آن موقع قبول کردم به این دلیل بود که جوان‌تر بودم و نمی‌ترسیدم. برای اینکه مخاطب این بخش از سینما، ۸۰ میلیون جمعیت است که هرکدام، حضرت علی و امام حسین را از دوران کودکی در ذهن خودشان ساخته‌اند. این کارها واقعا جرات می‌خواهد؛ هم ساختن فیلم و هم کار عوامل فیلم. موسیقی هم که رکن مهمی است، به خصوص در فیلم‌هایی که کم دیالوگند و موسیقی نقش پررنگ‌تری دارد. شروع فیلم صحنه عروسی است. گفتم برای شروع از همه عواملی که در فیلم وجود دارد، استفاده کنم تا این صحنه موسیقیایی‌تر شود؛ مثل چوب، کل، دف، سازهای ضربی و صدای آواز یک سیاهپوستی که در فیلم می‌خواند. یا در صحنه عزاداری زار، عزاداری‌ای بوده که الان هم وجود دارد. فقط این فرمی ‌نیست به سر و صورت می‌زنند، گل می‌زنند، ولی در این فیلم فرم بدوی‌تری از آن است. در فیلم هم نشان می‌دهد که سنگ می‌زنند.

انتظامی ادامه داد: روزی که می‌خواستم «روز واقعه» را ضبط کنم، رفتم خانه مادرم تعدادی قابلمه، قاشق و… برداشتم و چند تکه چوب هم از حیاط برداشتم. به پارک جمشیدیه رفتم، شش، هفت تا کیسه گونی بردم و ‌سنگ‌هایی که در دست جا می‌شد را جمع کردم. همه را به استودیو بردم. با کمک یکی از بچه‌ها این وسایل را با سختی داخل استودیو بردیم. حسابی خاکی و ژولیده شده بودم. خدابیامرز ناصر فرهودی، مالک و صدابردار استودیو پرسید و گفت این میکروفن‌ها فلانقدر قیمت دارد. حواس‌تان باشد داخل نمی‌توانید با اینها کاری انجام دهید! گفتم این چوب است، چوب که صدمه‌ای نمی‌زند. خلاصه با این صحبت‌ها از قبل آماده‌شان کردم. زمانی‌که گونی‌ها را بردیم داخل، ناصر با تعجب نگاه می‌کرد که من قرارست با اینها چه کاری انجام ‌دهم! گفتم اینها را می‌زنیم به هم. بعد گفت روی میکروفن‌ها پارچه بکشید که خاک داخل آنها نفوذ نکند. خلاصه شروع کردیم به سنگ زدن. ده بار که می‌زدیم خرد می‌شدند، باز با سنگ‌های دیگر ادامه می‌دادیم. خرده‌سنگ‌ها یک تپه شده بود و جلو هر کدام‌مان که پنج، شش نفر بودیم یک تپه خاک جمع شده بود. بعد قابلمه‌ها را زدیم و چوب‌ها و سازهای ضربی را اضافه کردم.

انتظامی درباره واکنشها به موسیقی “روز واقعه” بیان داشت: همان موقع که اینها را ضبط می‌کردیم، می‌دانستم کار با ارزشی است. تا اینکه موسیقی را بردند و روی فیلم گذاشتند. روز اول جشنواره، پدرم گفت که چه کار کردی تو؟! می‌گویند خیلی موسیقی بد است! گفتم چه کسی گفته است و گفت یکی از عوامل فیلم گفته که بچه تو چه کار کرده؟! باور کنید من ده، دوازده روز را با قرص خواب می‌خوابیدم از اینکه ممکن است حق مطلب اجرا نشده باشد. می‌ترسیدم؛ بالاخره حیثیتم را گذاشته بودم. تا اینکه شب آخر جشنواره، آن شبی که کاندیداها را اعلام می‌کنند به سینما رفتم. پایین جا نبود و مجبور شدم به بالکن بروم. وقتی نشستم بغل دستم علی حاتمی بود. احوالپرسی کردیم و فیلم را با هم دیدیم. حین تماشای فیلم، دیدم علی حاتمی دو، سه دفعه هی به پایش می‌زند. من هم هی عرق می‌کردم و با خودم می‌گفتم که یعنی کار اینقدر مزخرف است که او اعصابش خرد شده؟! به تیتراژ آخر که رسید، دست من را گرفت و گفت: «مجید عجب موزیکی است، خیلی زیباست!» اصلا آن لحظه باورم نمی‌شد، گفتم: «واقعا راست می‌گی؟»، گفت: «آره دروغ چرا؟ تن آدم را می‌لرزاند.» آنجا علی حاتمی دیالوگی گفت که فلسفه من هم همین بود و بر سر همین موضوع، همان موقع میان افرادی افتراق نظر وجود داشت. برخی می‌گفتند در جایی از فیلم که خیمه‌ها را آتش می‌زنند، اشک تماشاچی باید درآید ولی موسیقی نمی‌گذارد! اما من می‌گفتم این گریه ندارد، این «حماسه» است. وقتی سم اسب‌ها کوبیده می‌شود و جلو می‌رود و چادرها را آتش می‌زنند، حماسه است اینها اشک ندارد؛ چراکه این افرادی که حالا شهید شده‌اند، از قبل می‌دانستند قرار است این اتفاق بیفتد.

 

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.