اقتصاد ویران ایران با دلارهای زنجانی و کره‌جنوبی درست نمی‌شود

چنانچه ظرفیت اقتصادی ایران در حدی باشد که با بازگشت سرمایه یک نفر، امید به بهبود داشته باشد که نسبت  به آن چنین واکنشی نشان دهد، باید برای آن متاسف بود.

به گزارش تازه‌نیوز، روزنامه آرمان ملی نوشت:  کیهان به نقل از قاسم رضائیان، عضو اتاق بازرگانی با اشاره به واریز دو میلیارد دلار بدهی بابک زنجانی به خزانه بانک مرکزی نوشت: «قطعاً این موضوع در شرایط کنونی و روزهای پایانی سال تأثیر مثبتی بر توان مدیریت بازار ارز توسط بانک مرکزی خواهد داشت و می‌تواند التهاب بازار را تا حد قابل‌توجهی کاهش دهد.

گواه این موضوع نیز کاهش قیمت دلار در ساعات اولیه انتشار این خبر بود که نویددهنده این است که واریز این مبلغ به خزانه بانک مرکزی نیز می‌تواند در روزهای آتی باعث تثبیت و آرامش بیشتری در بازار شود».  کارشناسان معتقدند؛ چنانچه ظرفیت اقتصادی ایران در حدی باشد که با بازگشت سرمایه یک نفر، امید به بهبود داشته باشد که نسبت  به آن چنین واکنشی نشان دهد، باید برای آن متاسف بود، اما قطعاً استانداردهای بازار و اقتصاد ایران بسیار بیشتر از این است که نیازی به بابک درمانی یا کُره درمانی داشته باشد، چرا که اگر واقعاً استانداردهای اقتصاد ایران در این حد رسیده باشد، امید به بهبود آن بسیار سخت و دشوار است. از این رو با مهدی پازوکی، کارشناس اقتصادی دراین زمینه گفت و گو کرده ایم که ماحصل آن را در ذیل می‌خوانید.

بازگشت دارایی‌ها و اموال بابک زنجانی به کشور ، نقطه عطفی محسوب می شود که می توان امیدوار به بررسی پرونده‌ها از منظرهای مختلف بود که البته در نهایت در تضاد رسیدگی به تخلف‌ها و اختلاس‌ها و … نیست و نخواهد بود.اما ادعای برخی از افراد مبنی بر واکنش مشهود بازار به بازگشت اموال و دارایی‌های بابک زنجانی و تکانه‌های بازار با تحلیل‌های مختلفی روبه‌رو بوده است. نظر شما دراین زمینه چیست و اینکه آیا این رویکرد وزنه سنگینی در تحولات بازار ایران محسوب می‌شود؟

قطعاً ظرفیت و حد واندازه اقتصاد ایران بسیار فراتر از آن چیزی است که بازگشت سرمایه و دارایی افرادی چون بابک زنجانی بتواند بر آن موثر باشد، در حقیقت این میزان از بازگشت سرمایه ودارایی شاید کمتر از یک ماه بتواند در آورده‌های مالی بازار موثر باشد، هر چند نمی توان منکر این شد که باید با اختلاس های خُرد و کلان مقابله جدی به عمل آورد اما در حقیقت استاندارد و حد و اندازه ایران بسیار فراتر از این مقدار است که با این رقم ها متعادل یا تخریب شود، و چنین تحلیل های بیش از آنکه متکی به علم اقتصاد باشد، نشات گرفته از تحلیل های روحوضی است که برای کشور «سلامت» در حوزه های مختلف را به ارمغان نخواهد آورد. قیاس اقتصاد کشوری مانند ایران با منابع و ظرفیت های بسیار مطلوب قابل ارزیابی و تحلیل در حد کلان و الزاماتی برای تعامل با شرق و غرب است و آسیب های موجود آن نیز قابل بررسی در این سطح می باشد، البته تاکید می کنم که قطعاً باید با افرادی مانند بابک زنجانی ها به طور جدی برخورد کرد اما قطعاً این موارد وزنه‌ای در سطح اقتصاد کلان و عامل بد یا بهبود دهنده وضعیت اقتصادی کشور نیست.

بر اساس تجربه و آنچه  تا کنون دیده ایم و قابل مشاهده است، اقتصاد ایران نیز مانند بسیاری از کشورهای منطقه مانند امارات، عربستان، قطر و… در تعامل همه جانبه با تمام دنیا اعم از شرق وغرب بهبود می‌یابد، چرا که در صورت تمرکز و محوریت بخشیدن به یکی از قدرت‌های جهان، قدرت مانور در حوزه‌های اقتصادی – سیاسی و … برای ایران کاهش می یابد و به این ترتیب در موضع ضعف قرار می گیرد، در حالی که وضعیت اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی ایران از گذشته تاکنون زمانی خوب بوده که در تعامل مناسب و همه جانبه با همه دنیا بوده‌ایم و قطعاً اگر از این رویکرد فاصله بگیریم، چیزی جز  مشکلات اقتصادی برای ما برجای نخواهد گذاشت. اگر نگاه درستی به عوامل مختلف و تاثیرگذار در وضعیت اقتصادی کشور داشته باشیم، درمی یابیم که سرمایه گذاری کشورهای  غربی همزمان با کشورهای روسیه و چین در ایران، می تواند کفه سود و منفعت را به نفع ایران سنگین کند، در حقیقت همیشه حضور سرمایه گذاران متعدد صحنه رقابت و عرضه پیشنهادهای مناسب برای کشور مقصد را از نظر کمی و کیفی مطلوب می سازد، هر چند در دایره ارتباطات احتمالی با غرب و یا حتی آمریکا نیز باید مراقب بود که باز هم  تک بعدی عمل نکرد چرا که روسیه به عنوان یک همسایه قدرتمند برای ما همواره مفید خواهد بود.

آیا سیاست‌های موجود و الحاق ایران به پیمان‌هایی نظیر بریکس، شانگهای و .. می تواند ایران را از فشار  تحریم‌های موجود برهاند و باعث شود در مسیر رشد و توسعه گام بردارد تا فاصله خود را در حوزه‌های مختلف، به ویژه اقتصادی با دیگر کشورها به ویژه کشورهای منطقه و همسایه کاهش دهد؟

بدیهی است نه تنها ایران، بلکه هیچ کشوری نمی تواند با شعار در ریل توسعه و پیشرفت قرار گیرد.در دنیای کنونی که به منزله یک دهکده در عرصه های مختلف است، جایی برای قطع ارتباطات و روابط گسترده در حوزه های مختلف متصورنیست، چرا که در فاصله این شعارزدگی ها، تنها دستاوردی که برای ما حاصل خواهد شد، خودتحریمی در دایره جهانی است ، در حالی که آنچه که برای ایران در حال حاضر مهم تلقی می شود، انتقال تکنولوژی و دانش روز است که این قسمت هم نه در ارتباط با شرق بلکه در ارتباط با کشورهای غربی محتمل می‌شود، چرا که حتی کشور روسیه نیز خود در بسیاری از موارد همچنان نیاز به تکنولوژی غرب دارد که می توان به حوزه LNG و … اشاره کرد . به اعتقاد من در راستای حفظ منافع ملی باید حفظ ارتباط با همه کشورهای شرق و غرب را به دور از مسائل حاشیه ای و …. در صدر امور قرار داد تا بتوانیم توسعه اقتصادی را شاهد باشیم، در غیراینصورت به شرایطی مانند شرایط کشور کره شمالی در مقایسه با رشد و توسعه اقتصادی کره جنوبی دچار خواهیم شد که با قطع ارتباطات با جهان دچار چالش های جدی شده است.

آیا به گمان شما الحاق ایران به گروه هایی مانند شانگهای، بریکس و … نمی تواند ما را از تحریم های شدید محافظت کند تا بتوانیم در سایه دلارزدایی همچنان بر مواضع خود گام برداریم؟

در حال حاضر بیش از 90 درصد ارتباطات تجاری جهان و حدود 60 درصد ارتباطات دنیا به ترتیب با یورو و دلار انجام می‌شود و حتی کشورهای عضو بریکس با شعار دلارزدایی نیز با دلار مبادلات خود را انجام می‌دهند، در نتیجه ایران چگونه می تواند بدون آسیب اقتصادی با تکیه بر حذف دلار و گذر از تحریم ها، در مسیر تجارت بدون دلار و یورو گام بردارد. جهان کنونی، دنیایی نیست که بتوان با کشیدن دایره ای به دور خود ادامه حیات دهیم و برخی از رقیبان خود را از واپسگرایی ها در حوزه های مختلف اقتصادی – اجتماعی خود خوشحال کنیم. باید اذعان کنیم برخی از مخالفان با برقراری ارتباط با دیگر کشورها و غرب، از جمله کاسبان تحریمی هستند که به محض شنیدن خبر برقراری روابط بیچاره خواهند شد، از این رو باید حتماً مدنظر داشته باشیم که معضلات اقتصادی ما نه تنها با غرب، یا فقط شرق و نه با بابک زنجانی ها و …. حل می شود، بلکه حل مشکلات موجود در اقتصاد ما با تکیه بر داشته ها و ظرفیت هایمان به منظور ارتقای بهره وری و رشد تکنولوژی در ارتباط با همه کشورها صورت می‌گیرد. در حقیقت باید گفت وقوع اختلاس ها و… نشات گرفته از فسادی است که نیاز به مقابله جدی مسئولین در سطوح مختلف دارد، شکل گیری افرادی مانند بابک زنجانی نیز در سایه اهمال برخی از دولت ها در زمان های مختلف صورت گرفته که الان از بازگشت دارایی و اموال او به عنون منجی اقتصاد یاد می شود، در حالی که به راستی نباید به دنبال درمان اقتصاد ایران با این گزینه ها باشیم.

ظرفیت و حد واندازه اقتصاد ایران بسیار فراتر از آن چیزی است که بازگشت سرمایه و دارایی افرادی چون بابک زنجانی بتواند بر آن موثر باشد، در حقیقت این میزان از بازگشت سرمایه ودارایی شاید کمتر از یک ماه بتواند در آورده‌های مالی بازار موثر باشد، هر چند نمی ‌توان منکر این شد که باید با اختلاس های خُرد و کلان مقابله جدی به عمل آورد اما در حقیقت استاندارد و حد و اندازه ایران بسیار فراتر از این مقدار است که با این رقم ها متعادل یا تخریب شود و چنین تحلیل های بیش از آنکه متکی به علم اقتصاد باشد، نشات گرفته از تحلیل های روحوضی است

بهبود وضعیت اقتصادی ایران در گرو ایجاد چه شرایط و یا انجام کدام اصلاحات است که منافع اقتصادی کشور را به دنبال داشته باشد و آیا این امر در حال حاضر مقدور است؟

قطعاً تغییر حال اقتصادی – اجتماعی ایران با گزینه هایی مانند بابک زنجانی صورت نمی‌گیرد، بلکه در گروه ایجاد یک راهبرد اقتصادی مناسب با استفاده از افراد کاردان در حوزه های مختلف است، از سوی دیگر تعامل با همه دنیاها و گذر از همه تحریم ها در ایجاد فضای رقابتی بین شرق و غرب برای تعامل اقتصادی با ایران یکی دیگر از راه هایی است که می تواند رشد اقتصادی و بهبود وضعیت ایران را به دنبال داشته باشد، البته حضور ایران پیمان های بین المللی برای ایران آورده هایی خواهد داشت، اما باید در تعامل با همه دنیا تعادل را به اقتصاد ایران بازگردانیم و در این راستا باید تفکر اشتباه و ناسالم محدودسازی در دایره ارتباطات را تغییر دهیم.

پارامترهای موثر در رشد اقتصادی در شرایط حال حاضر چیست و چگونه می توان به آن دست یافت؟

اگر رشد اقتصادی بالا تداوم داشته باشد منجر به توسعه خواهد شد. برخلاف دیدگا‌ه‌های سنتی که به رشد اقتصادی توجهی ندارند، اگر با مشکلات اقتصادی برخورد کارشناسی داشته باشیم و بدنبال رشد اقتصادی مستمر و پایدار باشیم، رشد اقتصادی ما را به سمت توسعه اقتصادی هدایت می‌کند. تاکید می‌کنم که با روش‌های سنتی و غیرعلمی که به قبل از انقلاب صنعتی برمی‌گردد به رشد اقتصادی نخواهیم رسید. در حال حاضر تورم موجود در جامعه به مرحله نگران‌کننده‌ای رسیده است، همچنان که تورم ۷۰ درصدی فروردین ماه تایید شد و بالاترین نرخ تورم از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون به ثبت رسید. یکی از مهمترین عوامل تورم در اقتصاد ایران رشد فزاینده نقدینگی است. اگر توقفی در رشد نقدینگی رخ ندهد، قطعا این رشد نقدینگی باعث تورم فزاینده و کاهش ارزش پول ملی کشور خواهد شد. یکی از مهمترین عوامل رشد نقدینگی‌عدم توازن در بودجه است، یعنی وقتی مخارج دولت بیش از درآمدش باشد در نتیجه دولت دچار کسری بودجه شده و برای جبران کسری بودجه، مجبور است از بانک مرکزی قرض بگیرد تا پول پرقدرت وارد اقتصاد شود، در نتیجه ارزش پول ملی به شدت سقوط خواهد کرد. این همان اتفاقی است که در سال‌های اخیر در اقتصاد ایران رخ داده است. دولت برای بهبود وضعیت باید سه کار را انجام دهد. اصلاح سیاست خارجی در جهت حفظ منافع ملی. در همه دنیا سیاست خارجی در جهت توسعه ملی به کار گرفته می‌شود، اما در ایران عکس آن وجود دارد، زیرا اقتصاد در گرو سیاست است، این به این معناست که ما باید با جهان تعامل داشته باشیم و این تعامل به نفع ماست.  برخی کشور‌های منطقه نرخ رشد اقتصادی بالاتری نسبت به ایران دارند. اگر سیاست تنش‌زدایی را اجرا کنیم موفقیت ما تضمین خواهد شد. چرا ایران نباید با آمریکا رابطه اقتصادی داشته باشد؟ درحالی که این رابطه به نفع ما و به ضرر رقبای ماست. اقتصاد ایران برای دستیابی به رشد اقتصادی به انتقال تکنولوژی و سرمایه‌گذاری خارجی نیاز مبرم دارد.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.