تندی و تیزی زبان روحانی اصولگرایان تندرو را عصبانی کرد

حمله به روحانی اسمِ رمز پوشاندن شکست‌های فاحش سیاسی در اجرای وعده‌هاست.

به گزارش تازه‌نیوز، روزنامه هم میهن نوشت: یکی از پرسش‌هایی که در عرصه سیاسی ایران وجود دارد، چرایی حمله شدید اصولگرایان تندرو به حسن روحانی است.

این حملات پیشتر از آن علیه آقای هاشمی نیز بود و جالب اینکه آنان درباره احمدی‌نژاد سکوت نسبی می‌کنند، درحالی‌که اقدامات و سخنان احمدی‌نژاد برخلاف مواضع روحانی از چارچوب‌های رسمی بسیار دور و حتی ضد آن است. بااین‌حال، در برابر او سکوت می‌کنند، درحالی‌که علیه روحانی هر ترفند گفتاری و رفتاری را به کار می‌برند. علت این رفتار چیست؟ آنان چه اختلافی با روحانی دارند؟ در این دوسال‌ونیم کدام سیاست روحانی را اجرا نکردند که بگوییم با سیاست‌هایش مخالف بوده‌اند؟ برجام را هم آمریکایی‌ها کنار گذاشتند و اینها دیر به فکر توافق افتادند. در سیاست‌های اقتصادی که رادیکال‌تر از روحانی هستند و چهارنعل به سوی آنچه که «نئولیبرالیسم» می‌نامیدند و روحانی و دولت او را به آن متهم می‌کردند، در حرکت هستند. شاید چند عامل در این رفتار مؤثر است؛ اول، صراحت و تندی و تیزی زبان روحانی است که مجموعه این گروه را عصبانی می‌کند.

عامل بعدی، تعارض او با سیاست خارجی موجود و نیز سیاست اجتماعی اصولگرایان حاکم است که البته اصلاح‌طلبان نیز همین نقدها را دارند، ولی کمتر مورد دشنام‌گویی مشابه علیه روحانی قرار می‌گیرند. علت بعدی این است که گمان دارند، روحانی طرفداری ندارد که از او دفاع کند، درحالی‌که اصلاح‌طلبان هر حمله‌ای را با چند حمله پاسخ می‌دهند. به‌‌رغم اینها به نظر می‌رسد که علت اصلی چیز دیگری است. اصولگرایان تندرو در سال۱۳۹۲ و سپس ۱۳۹۶ اسب خود را برای رفتن به پاستور زین کرده بودند، به‌ویژه در سال ۱۳۹۲ که هیچ تردیدی در پیروزی خود نداشتند، ولی به‌یک‌باره و با حضور روحانی و توانایی او در استفاده از حمایت اصلاح‌طلبان مواجه شدند که در نهایت منجر به پیروزی او گردید و دست این جماعت از پاستور کوتاه شد. این شکست در سال۱۳۹۶ به شکل بدتری رخ داد. حملات در این مدت قابل‌فهم بود، ولی این حملات پیش از سال۱۴۰۰ افزایش یافت.

علت روشن بود، زیرا آنان به لحاظ ایجابی هیچ برنامه‌ای را برای اصلاح امور کشور نداشتند لذا تبلیغات خود را بر بزرگنمایی غیرمسئولانه ضعف‌های دولت روحانی متمرکز کردند و حتی با یک رویکرد ضدملی از انتخاب ترامپ که می‌توانست مانع جدی در ادامه برجام باشد، به‌طور ضمنی استقبال کردند. همچنین نقش آنان در آغاز جریانات سال۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ نیز بسیار برجسته بود. پرسش اصلی موردنظر این سرمقاله درباره این حملات علیه روحانی نیست، چون می‌خواستند خودشان بیایند که آمدند، و برای آن باید علیه وضع موجود و حسن روحانی تبلیغات می‌کردند؛ ولی چرا پس از گرفتن کلید پاستور نیز حملات خود را بیشتر کرده‌اند؟ به نظر می‌رسد که این یک تاکتیک برای پوشاندن ناکامی‌های آشکار خودشان است. آنان در عمل هیچ‌یک از شعارهای اصلی و وعده‌های داده‌شده را نتوانسته‌اند محقق کنند.

به‌رغم آنکه عملاً نزدیک به ۵/۱میلیون بشکه نفت می‌فروشند، نتوانسته‌اند تورم را از زمان روحانی که تحریم کامل بود، کمتر کنند. در سال۱۳۹۹ یعنی آخرین سال دولت روحانی، فروش نفت در حدود ۳۰۰هزار بشکه در روز بود، ولی در اواخر بهمن ۱۳۹۹ و با آمدن جو بایدن به‌جای ترامپ، شرایط تغییر کرد و در همان زمان روحانی، فروش نفت به حدود یک میلیون بشکه رسد و همچنان ادامه یافت. بااین‌حال، تورم نه در سال۱۴۰۰ کمتر شد، نه در سال۱۴۰۱ و نه در سال۱۴۰۲ که احتمالاً همان ۴۰درصد خواهد بود و حتی برای سال آینده هم امیدی نیست که به کمتر از ۳۰درصد برسد، و چه‌بسا با اتفاقاتی ممکن است بیشتر شود. لذا تمام ناکامی‌های خود را که ناشی از فقدان بینش حکمرانی مفید و نیز فقدان نیروهای کارشناسی و کارآمد است را تقصیر گذشته می‌اندازند و به شکل غیرمسئولانه و زشتی حتی تورم را که پدیده‌ای روزانه و ماهانه است، همچنان ناشی از دولت روحانی می‌دانند. بنابراین، حمله به روحانی اسمِ رمز پوشاندن شکست‌های فاحش سیاسی در اجرای وعده‌هاست.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.